آزمایش روی حیوانات و اخلاق
- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
چرا آزمایش روی حیوانات با اخلاق منافات دارد؟
هر کس با حیوانات زندگی کرده باشد، به خوبی میداند که حیوانات نیز مثل انسانها موجوداتی عاطفی هستند که میتوانند احساس کنند، بترسند، لذت ببرند و زیر درد و شکنجه یا در اسارت رنج بکشند. به همین دلیل، شکنجه، آزار و کشتار حیوانات به همان اندازه با اخلاق منافات دارد که کشتار و شکنجۀ انسانها. آزمایش روی حیوانات نه تنها آزادی و زندگی حیوانات را از آنها میگیرد بلکه ارزش آنها را در حدّ دستگاههای اندازهگیری یا دستمالهایی که پس از مصرف دور انداخته میشوند پایین میآورد.
این فکر که سلامتی بشر میتواند روی شکنجه و کشتار میلیاردها حیوان بیگناه پایهریزی شود، توهّمی پوچ است. در واقع، بزرگترین دغدغۀ فکری علم و مخصوصاً علوم پزشکی بایستی رعایت اخلاق باشد. آزمایش روی حیوانات و نظام پزشکی مبتنی بر اخلاق هرگز نمیتوانند در کنار همدیگر قرار گیرند. در دهههای اخیر گروههای زیادی از پزشکان مسئول به مبارزه در برابر آزمایش روی حیوانات پرداختهاند چرا که معتقدند آزمایش روی حیوانات نه کارآمد است و نه اخلاقی.
آیا مثلاً جان یک کودک باارزشتر از چند موش یا میمون نیست؟
هیچ تناظر یک به یک و یا حتی چند به یکی بین جان حیوانات آزمایش شده و جان یک بیمار وجود ندارد. آزمایش روی یک حیوان برای پیدا کردن یک درمان نیست بلکه به این منظور انجام میشود که "شاید" "شاید" "شاید" راهی برای قسمت کوچکی از یک مسئله پیدا شود. هنگامی که محققی روی یک حیوان آزمایش میکند، این آزمایش تنها یک نتیجۀ قطعی دارد: شکنجه و در نهایت مرگ حیوان. ولی هیچ آزمایشی وجود ندارد که باعث نجات جان یک نفر شود. در واقع، کسانی که روی حیوانات آزمایش میکنند، امیدوارند که با انجام دهها و صدها و شاید هزاران آزمایش به قسمت کوچکی از یک راه حل برسند.
در سال 1880 لوئی پاستور، میکروب سیاهزخم را به یک گوسفند تزریق کرد تا تئوری میکروب خود را ثابت کند. او میدانست که با تزریق این آمپول به چه هدفی میرسد چون سالها در این باره تحقیق کرده بود ولی زمان ما، زمان لوئی پاستور نیست. در هر آزمایشگاه، سالها صدها و هزاران حیوان به انواع و اقسام مواد شیمیایی و سمّی آلوده میشوند تا "شاید" تصادفاً یک نقطۀ مبهم از میلیونها نقطۀ مبهم علم پزشکی روشن شود. در پزشکی امروز، هیچ تناظر یک به یک یا حتی صدها و هزاران به یک بین یک آزمایش و یک درمان وجود ندارد.
آیا کمک به موسسات تحقیقاتی که برای نجات چند هزار انسان چند حیوان را فدا میکنند، اشتباه است؟
بیایید تنها برای یک لحظه این واقعیت را فراموش کنیم که آزمایش روی حیوانات در اکثریت قریب به اتقاق مواقع بی نتیجه هستند و تنها روی جنبۀ اخلاقی قضیه تمرکز کنیم. آیا شما به یک موسسۀ تحقیقاتی که روی چند کودک یتیم عقبافتاده آزمایش میکند کمک مالی میکنید تا جان هزار نفر را نجات دهید؟ آیا کمهوشی و بیسرپرست بودن این کودکان و این واقعیت که نه خودشان میتوانند از خود دفاع کنند و نه کس دیگری از آنها دفاع میکند، این حق را به کسی میدهد که آنها را زندانی و شکنجه کند تا روش درمان هزار نفر مبتلا به نوعی بیماری را پیدا کند؟ اگر جواب شما به این سوال منفی است، چرا در اشتباه بودن کمک به موسسات تحقیقاتی که روی حیوانات آزمایش میکنند، شک میکنید؟ جان و زندگی هر حیوان ارزش دارد. این واقعیت که آنها بهاندازۀ انسانها باهوش نیستند و نمیتوانند از خود دفاع کنند، نه تنها این قضیه را عوض نمیکند بلکه باید باعث شود ما نسبت به سرنوشت آنها احساس مسئولیت بیشتری داشته باشیم.
آیا قسمتی از آزمایش روی حیوانات برای خدمت به دامپزشکی نیست؟
سوال این نیست که نتیجۀ آزمایش روی حیوانات برای انسان کاربرد دارد یا برای حیوان؟ آزمایش روی حیوانات برای هر کاربردی غیر اخلاقی است. اگر بگوییم حیوانات بی سرپرست باید رنج بکشند تا حیواناتی که سرپرستی دارند راحتتر زندگی کنند، مثل این است که بگوییم کودکان یتیم باید فدای آسایش و سلامتی کودکان خانوادهدار شوند. تمام بحثهای مربوط به استفاده از روشهای تحقیقاتی جایگزین، در مورد دامپزشکی و داروسازی حیوانی نیز صادق است تنها با این تفاوت که مثلاً اگر قرار است دارویی برای سگها به بازار عرضه شود، مسلماً تحقیقات کلینیکی نهایی بایستی روی سگهایی که از همان نوع بیماری رنج میکشند انجام شود.