- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
جلوگیری از غرق شدن حیوانات در استخرها
این مطلب برای کسانی است که در حیاط یا باغشان استخر سرباز دارند. تعداد حیواناتی که هر سال در استخرهای خانهها غرق میشوند زیاد است: پرندهها، موشها، قورباغهها، راکونها، سنجابها، مارها و حتی سگها و گربههای خانگی. فقط در ایالات متحده هر ساله هزاران سگ و گربهٔ خانگی در استخرهای حیاطها غرق میشوند. مشکل بیشتر حیواناتی که در این استخرها غرق میشوند این نیست که قادر به شنا کردن نیستند بلکه این است که این حیوانات نمیتوانند خودشان را از لبههای استخر بالا بکشند و آنقدر در آب تقلا میکنند تا غرق میشوند. بنابراین، اگر در مرحلهٔ ساخت استخر هستید بهتر است حداقل یک طرف استخر را طوری درست کنید که از زیر آب به طرف بیرون پلکانی باشد. برای امن کردن استخر از یک یا چند روش زیر به صورت همزمان استفاده کنید:
بیشتر پرندگانی که در استخرها غرق میشوند پرندگان جوانیاند که تازه دارند پرواز کردن را یاد میگیرند و از روی شاخههای درختها داخل استخر میافتند. بنابراین، کاری کنید که هیچ شاخهای در نزدیکی استخر نباشد.
میتوانید دور استخر را فنسکشی کنید.
در زمانهایی که از استخر استفاده نمیکنید میتوانید روی استخر را با «روپوشهای» مخصوص بپوشانید. امروزه بیشتر این روپوشها علاوه بر محافظت حیوانات و تمیز نگه داشتن آب استخر این قابلیت را دارند که نور خورشید را بگیرند و آب استخر را گرم کنند.
استفاده از سطوح شیبدار پلاستیکی که به لبهٔ استخر بسته میشوند یک راه موثر و بسیار مفید است. این سطوح شیبدار کمک میکنند که سگها، گربهها و حتی حیوانات کوچک مثل موش بتوانند از استخر خارج شوند.
بستن طنابهای مجهز به گرههای شناور در داخل استخر هم میتواند کمک باشد ولی فقط برای حیوانات کوچک مانند سنجاب، موش و راکون.
اگر حیوانات وحشی زیادی به حیاط یا باغتان سر میزنند و در استخر میافتند، شاید بد نباشد که علاوه بر ایمن کردن استخر، یک برکهٔ مصنوعی مخصوص حیات وحش در حیاط یا باغتان درست کنید.
با این کار نهتنها در این کمآبی کمک بزرگی به حیات وحش میکنید بلکه خودتان هم از تماشای این حیوانات لذت میبرید. توجه کنید که بیشتر حیوانات از روی کمآبی به استخرها رو میآورند ولی آب استخرها دارای مواد شیمیایی است که برای آنها مضر است. اگر نمیتوانید چنین برکهای را برای حیات وحش فراهم کنید، کاری کنید که حیوانات کمتری به حیاط یا باغتان بیایند مثلاً زبالهها را دور از استخر نگه دارید تا حیوانات را جذب نکند و به حیوانات خانگیتان فقط در داخل اتاق غذا بدهید تا غذای آنها حیوانات وحشی بیشتری را به سمت حیاطتان نکشاند.
اگر حیوانی داخل استخر افتاده است، بسته به نوع و جثهٔ حیوان میتوانید با استفاده از توریهای متصل به یک چوب بزرگ آنها را خارج کنید یا کمربند نجات متصل به یک طناب به طرفشان بیندازید و بیرونشان بکشید یا یک چوب بزرگ به طرفشان دراز کنید تا بتوانند آن را بگیرند و بیرون بیایند... توجه کنید که حیوانات در این حالت وحشتزده و آشفتهاند و امکان گازگرفتگی وجود دارد پس مراقب دستانتان هم باشید...
- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
دو نوع گونهپرستی متداول در ایران
گونهپرستی چیست؟ گونهپرستی آن است که برای گونهای، حقوقی قائل شویم در حالی که گونهای دیگر با همان میزان قابلیت درک درد و خوشی را از همان حقوق محروم کنیم مثلاً معتقد باشیم ببر را باید حمایت کرد ولی آهو را میتوان شکار کرد یا غاز وحشی را کسی نباید زندانی یا شکار کند ولی مرغ را میتوان در جایی تنگ زندانی و استثمار کرد و کشت. خب، حیوانات به اصطلاح «پرورشی» همیشه قربانیان دست اول گونهپرستی بودهاند و هنوز هم هستند. پای اخلاقیات معمولاً فقط زمانی به بحث رابطهٔ انسان و حیوان باز میشود که قربانی، یک حیوان وحشی (یا بهتر از آن، یک حیوان وحشی در حال انقراض) یا حیوان به اصطلاح خانگی باشد. به همین دلیل، تلاش مروجان وگنیسم و حقوق حیوانات همواره این بوده است که نشان بدهند یک مرغ، یک بوقلمون، یک گوسفند، یک گاو از نظر پتانسیل عاطفی و قابلیت درک درد و خوشی هیچ تفاوت بنیادیای با حیوانی مانند سگ و گربه ندارد و همانطور که گوشت سگها و گربهها در بشقاب یا پوست آنها در کمد لباس ما جایی ندارد، حیوانات پرورشی هم برای خورده یا پوشیده شدن توسط ما یا اسیر و استثمار شدن به وجود نیامدهاند. در واقع، این افراد از دیگران میخواهند که «گونهپرست» یا به عبارت دقیقتر «گونهستیز» نباشند.
اما در سالهای اخیر در میان دوستداران حیوانات در ایران نوعی «گونهپرستی» دیگر هم مشاهده میشود که بسیار قابل تامل است: اخیراً عدهای از همهجا بیخبر که هرگز دغدغهٔ سگها و گربهها را نداشتهاند و اصولاً از نظر علمی و تجربی در موقعیتی نیستند که بتوانند دربارهٔ این حیوانات و موضوعات مربوط به آنها اظهار نظر کنند، مغرضانه با داعیهٔ «حفاظت از محیط زیست و گونههای وحشی» وارد میدان شدهاند و سعی میکنند نفرت جامعه را نسبت به سگها و گربهها تحریک کنند یا لااقل مردم را نسبت به درد و رنج این حیوانات بیتفاوت و بیحس کنند. عدهای بیخبرتر از اینها هم این مرثیهسرایی کذب و سراسر پوچ را باور کرده و طوطیوار آن را در گوش دیگران میخوانند. این افراد مرثیهخوان (که اغلب از وگنیسم چیزی نمیدانند و خودشان سفارش دهندهٔ آزار و کشتار حیوانات پرورشیاند) در گوش افراد گیاهخوار و وگن میخوانند که «رسیدگی به سگها و گربهها با گیاهخواری و وگنیسم سازگار نیست چون سگها و گربهها حیوانات گوشتخوارند و این کار، فدا کردن یک سری حیوان برای حیوانات دیگر است»...
و اما نکتهای که به نظر من از این هم غمانگیزتر است این است که افرادی که خود را مدافع حقوق حیوانات و «وگان» میدانند در دام این افراد میافتند و به تریبون این گروه مغرض تبدیل میشوند و این، همان نوع دوم گونهپرستی است: دشمنی با سگها و گربهها یا بیتفاوتی نسبت به درد و رنج آنها چون آنها حیوانات اهلی گوشتخوارند!و اما نکتهای که به نظر من از این هم غمانگیزتر است این است که افرادی که خود را مدافع حقوق حیوانات و «وگان» میدانند در دام این افراد میافتند و به تریبون این گروه مغرض تبدیل میشوند و این، همان نوع دوم گونهپرستی است: دشمنی با سگها و گربهها یا بیتفاوتی نسبت به درد و رنج آنها چون آنها حیوانات اهلیاند!
در اینجا اشاره به چند نکته لازم است:
۱- دوستان عزیزی که فکر میکنید سگها و گربهها را باید به حال خود رها کرد تا بروند شکار کنند:
توجه کنید که سگها و گربهها حیوانات وحشی نیستند. ما این حیوانات را در طول هزاران سال پرورش و تغییر دادیم و وابسته به خودمان کردیم. اکثرغریب به اتفاق این حیوانات به هیچ وجه نمیتوانند به طبیعت برگردند و حتی یک روز در طبیعت دوام نمیآورند ولی حتی اگر میتوانستند یا بتوانند به طبیعت و غریزهٔ خود برگردند، این بازگشت، به هیچ عنوان به نفع طبیعت و گونههای دیگر نیست. این حیوانات باید زیر سایهٔ آدمها و در کنار آدمها زندگی کنند و خوب هم زندگی کنند چون ما به عنوان پرورش و تغییر دهندگان آنها، نسبت به آنها و سرنوشتشان مسئولایم..
۲- آیا سگها و گربهها را میتوان فقط با غذای گیاهی تغذیه کرد؟
نه. اگر قرار باشد سگها و گربهها فقط با غذای گیاهی تغذیه شوند باید حتماً یک سری مکمّل خاص به غذایشان اضافه شود. این مکملها در کشورهای پیشرفته وجود دارند و مرتب هم متنوعتر و فراوانتر میشوند ولی در ایران هنوز در دسترس نیستند.
۳- پس چطور باید سگها و گربهها را سیر کنیم تا باعث آزار و شکنجهٔ حیوانات پرورشی بیشتر نشویم؟تا زمانی که اکثریت جامعه گیاهخوار نیست، میتوانیم دورریز صنعت گوشت (اعضایی مانند کلیه، قلب، ریه، سنگدان، مثانه، رحم و غیره که توسط آدمها مصرف نمیشوند) یا غذاهای آمادهای را که از این دورریز درست میشوند به سگها و گربهها اختصاص بدهیم. با این کار هم سگها و گربهها تغذیه میشوند و هم باعث پرورش و شکنجهٔ حیوانات بیشتر نمیشویم.
۴-وقتی اکثریت جامعه گیاهخوار بشود تکلیف چیست؟۴-وقتی اکثریت جامعه گیاهخوار بشود تکلیف چیست؟در آن زمان، یا باید سگها و گربهها را با غذاهای گیاهی توام با مکملها سیر کنیم یا اگر تولید گوشت آزمایشگاهی تا آن زمان به نتیجهٔ درست و اخلاقیای رسیده باشد از گوشت آزمایشگاهی برای سیر کردن این حیوانات استفاده کنیم. پرورش و کشتار گاو و گوسفند و مرغ و ماهی و غیره، به منظور سیر کردن سگها و گربهها به هیچ عنوان از نظر اخلاقی جایز نیست.
۵- آیا بهتر نیست که افراد وگان به سگها و گربهها رسیدگی نکنند تا دچار این «تضادهای اخلاقی» نشوند؟نه! این رویکرد به هیچ عنوان درست نیست. سگها و گربهها هم مانند همان حیوانات پرورشی، قربانیان زیادهخواهی بشرند. آنها مانند کودکانیاند که به دنیا آورده شدهاند ولی به درد خود رها شدهاند و سرگرداناند. صد البته که با دوری کردن از سگها و گربهها، خودتان را از این چالشها و تضادها خلاص میکنید ولی واقعیت این است که با این کار فقط راه آسان را برای خود انتخاب میکنید و صورت مسئله را برای خودتان پاک میکنید. این حیوانات همچنان آنجا هستند و دارند زجر میکشند، آزار میبینند و دربدرند چه شما آنها را ببینید و چه نبینید! البته اگر به سگها و گربهها علاقه ندارید، لازم نیست خودتان را گرفتار این تضادها کنید ولی اگر دیگران را هم تشویق میکنید دست از رسیدگی به سگها و گربههای بیسرپرست بردارند و سرپرستی آنها را قبول نکنند، هنوز معنای واقعی وگنیسم و مسئولیتی را که با خودش در قبال حیوانات میآورد، به درستی متوجه نشدهاید. ما در دنیای ایدهآل و صفر و یک زندگی نمیکنیم. سعیمان این است که با حذف ظلم و خشونت سیستماتیک توسط بشر، دنیای مهربانتری بسازیم و قسمت بزرگی از ساختن این دنیای مهربانتر به این نکته باز میگردد که چطور راههای کجی را که نیاکانمان در ارتباط با حیوانات رفتهاند قدم به قدم به راه راست نزدیک کنیم بدون اینکه هیچ «گونهای» را با درد و رنج بیشتر مواجه کنیم، چه این «گونه» گاو و گوسفند و بز و مرغ باشد، چه سگ و گربه، چه ماهی و چه هر گونهٔ دیگر...و وقتی میخواهیم نه سیخ بسوزد و نه کباب (کباب وگان)، گاهی لازم است راه کجدار و مریزی را برویم که صد در صد با احساسات و ایدهآلهای ما همخوانی ندارد ولی در عمل، درد و رنج همهٔ گونهها را کاهش میدهد. این خیلی بهتر از آن است که راهی را برویم که ما را از چالشها رها و از اتهام تضادها مبرا میکند ولی در واقع، به قیمت سرنوشتهای تلخ بیشتر برای حیوانات تمام میشود.
- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
در ایران غذارسانی و رسیدگی به حیواناتی مانند سگ و گربه در ابعاد وسیع پدیدهٔ جدیدی است. افراد بسیار اندکی که ۲۰ سال پیش، ۳۰ سال پیش، ۴۰ سال پیش حواسشان به این حیوانات بود و نگران وضعیت اسفبار آنها بودند حتماً به خوبی به یاد دارند که مردم تا چه اندازه نسبت به درد و رنج این حیوانات بیتفاوت بودند و کشتن این حیوانات، نهتنها برای شهرداریها بلکه برای عموم مردم تا چه اندازه عادی بود و چقدر بیسر و صدا و بیهیچ مخالفتی از سوی سایرین انجام میشد انگار که این روند طبیعی قضیه بود و سگها و گربهها آنقدر ارزش نداشتند که کسی نگران سرنوشت آنها باشد و نسبت به آزار و کشتار آنها اعتراض کند.
در چند سال گذشته قضیه نه کاملاً ولی لااقل کمی فرق کرده است و مخصوصاً در شهرهای بزرگ، عدهای نسبت به سرنوشت و وضعیت این حیوانات حساس شدهاند، نسبت به آنها احساس مسئولیت میکنند و سعی میکنند به آنها رسیدگی کنند و با عقیمسازی آنها جلوی این چرخهٔ معیوب را بگیرند. صد البته که اگر این پروژههای عقیمسازی و رسیدگی، از حمایت همهجانبهٔ دولت یا لااقل آحاد مردم برخوردار شوند، این معضل میتواند برای همیشه به شکلی اخلاقی و عقلانی حل شود همانطور که در کشورها و مناطق دیگری که این پروژهها به صورت جدی حمایت شدهاند، این تلاشها در درازمدت به بار نشستهاند ولی متاسفانه مثل همیشه در کشور ما، در برابر هر حرکت سازندهای به شدت مقاومت میشود. چه بسا افرادی که نهتنها هرگز دغدغهٔ سگها و گربههای بینوا را نداشتهاند بلکه از نظر ایدئولوژیکی و احساسات شخصی مخالف حضور و حتی وجود این حیواناتاند، با خنجری در لفافهٔ «دلسوزی» یا با شمشیری از رو بسته سعی میکنند به جای تشویق پروژههای عقیمسازی، این باور غلط را به مردم بقبولانند که نباید به سگها و گربهها رسیدگی کرد یا حتی حضور آنها را تحمل کرد و خلاصه و ختم کلامشان این است که «اینها نه باید در شهرها و روستاها باشند و نه در طبیعت. اگر در شهرها و روستاها باشند برای مردم بد هستند. اگر در طبیعت باشند، شکار میکنند و به گونههای دیگر آسیب میزنند» و بالاخره مشخص نمیکنند این حیوانات کجا باید باشند. در اینجا سعی میکنم به چند استدلال ثابت این گروه، پاسخهای بسیار کوتاهی بدهم:
۱- میفرمایید «غذارسانی و رسیدگی به بعضی از گونهها دخالت در طبیعت است»:
توجه کنید سگها و گربهها حیوانات وحشی نیستند، حیواناتی کاملاً اهلیاند که متاسفانه چندین هزار سال پیش توسط انسان اهلی شدند، از طبیعت خودشان جدا شدند، قابلیتهای زندگی در طبیعت را از دست دادند، توسط انسان پرورش داده شدند و مخصوصاً در مورد سگها چندصد نژاد مختلف از آنها توسط آدمها درست شد که هرگز در طبیعت به وجود نمیآمدند. ما بعد از چندهزار سال نمیتوانیم کردهها را ناکرده کنیم. این حیوانات وجود دارند. به طور دقیقتر بخواهیم بگوییم: در حال حاضر جمعاً یک و نیممیلیارد سگ و گربه در دنیا وجود دارد که توسط انسان پرورش داده شدهاند. حالا یکدفعه این حیوانات برای شما جزئی از «حیات وحش» شدهاند و باید به حال خود رها شوند:
اولاً برای بیشتر این حیوانات، بازگشت به طبیعت ناممکن است. دوماً همان عدهٔ بسیار اندک و نادری که به مدت مدید در بیابانها رها میشوند و نمیمیرند و موفق میشوند تا حدودی به خوی طبیعی خودشان برگردند و مثلاً شکاری بکنند، صدای اعتراض خود شما را در میآورند که چرا اینها شکار میکنند و گونههای دیگر را نابود میکنند؟ حالا اگر این نمونههای نادر از نظر شما تا این حد برای طبیعت مضرند (که البته آن هم جای بحث فراوانی دارد چون آسیبی که این حیوانات به گونههای دیگر میزنند، حتی قابل مقایسه با آسیبی که شخص شما به عنوان یک انسان صنعتی به طبیعت و گونههای دیگر میزنید نیست)، تصور کنید چه اتفاقی میافتد اگر تمام سگها و گربهها حیوان وحشی محسوب شوند، در طبیعت رها شوند و به خوی شکار بازگردند (این ناممکن است ولی فرض را بر ناممکن میگذاریم)! فکر می کنم با هم متفقالنظریم که نهتنها برای بیشتر سگها و گربهها برگشت به طبیعت ناممکن است، بلکه برای طبیعت و گونههای دیگر هم بهتر است که سگها و گربهها به طبیعت باز نگردند. راه جلوگیری از عدم بازگشت سگها و گربهها به طبیعت و خوی شکار این است که خود ما به آنها رسیدگی کنیم و این حیوانات زیر چتر حمایتی انسانها در شهرها و روستاها زندگی کنند ولی شما و امثال شما، بزرگترین مانع برای زندگی مسالمتآمیز سگها و گربهها در کنار آدمها در شهرها و روستاها هستید و بر خلاف آن تبلیغ می کنید. بالاخره تکلیفتان را روشن کنید. این حیوانات جزو حیات وحشاند و باید در کنار گونههای وحشی باشند و شکار کنند یا حیوانات اهلیاند و باید در کنار آدمها و زیر چتر حمایتی آدمها زندگی کنند؟!
علاوه بر این، به یک سوال پاسخ بدهید: اینکه ما حیواناتی را که خودمان پرورش دادهایم در کنار خودمان نگه داریم و به آنها رسیدگی کنیم از نظر شما دخالت در طبیعت است ولی اگر یک و نیم میلیارد حیوان را که خودمان پرورش دادهایم به طبیعت برگردانیم و مسئولیتش را بر گردن طبیعت بیندازیم، «دخالت در طبیعت» نیست؟!!!! آیا قبول دارید که مورد اول حداقل مسئولیتپذیری و مورد دوم، «تجاوز آشکار به طبیعت» است؟
۲- دادتان تا آسمان هفتم بلند است که سگ با گرگ جفت میگیرد و فلان و بیسار میشود یا سگها در بیابان باعث انتقال بیماری به حیوانات وحشی میشوند:
پاسخ به این سوال، در دل پاسخ اول نهفته است. اصولاً قرار نیست سگها و گربهها در بیابان و طبیعت زندگی کنند. وقتی در شهرها و روستاها زندگی کنند با حیوانات وحشی هم جفتگیری نمیکنند و باعث انتقال بیماری به آنها هم نمیشوند (بماند که بزرگترین عامل بیماری حیوانات در وحش فعالیتهای صنعتی، دامداری و غیرهٔ بشر است و نه حضور سگها و گربهها و حیوانات اهلی دیگر در کنارشان). گذشته از این، اگر دغدغهٔ شما انتقال بیماری از طریق سگها و گربهها به حیات وحش است، باید سپاسگزار کسانی باشید که به این حیوانات رسیدگی میکنند، آنها را درمان میکنند و با غذارسانی باعث تقویت سیستم ایمنی و کاهش بیماریها در این حیوانات میشوند!
۳- میفرمایید «غذارسانی به سگها و گربهها، باعث افزایش زاد و ولد آنها میشود، اگر گرسنگی بکشند زاد و ولد نمیکنند».
سگها و گربهها حتی در حالت قحطی هم زاد و ولد میکنند. چیزی که شما میخواهید بگویید ولی از روی مصلحتطلبی برای تزهای آبکی و نهچندان علمی خودتان، اغلب جرات نمیکنید به طور دقیق به زبان بیاورید این است که میخواهید با گرسنگی و بیماری دادن به این حیوانات، مرگ و میر آنها را زیاد و جمعیت آنها را کم کنید. اینجا هم چند تا نکته هست:
نکتهٔ اول: اجداد و همنوعان شما، حیوانی را پرورش دادند، هزار جور از او کار کشیدند، از او سو استفاده کردند، او را تغییر دادند و حالا شما از این حیوان خوشتان نمیآید و میخواهید او را با گرسنگی و بیماری زجرکش کنید و اسم خودتان را هم انسان گذاشتهاید! و برای اینکه خودتان را از بیوجدانی و بیمسئولیتی مبرا کنید، میگویید خب برای روباه و کفتار و آهو و شیر و غیره هم زندگی آسان نیست. نه! برای آنها هم زندگی آسان نیست، مخصوصاً و هزار بار مخصوصاً با وجود بشر زیادهخواه در کنارشان که همهٔ زیستگاهها و منابع را نابود میکند ولی لااقل در مورد آن حیوان وحشی، شما او را در برابر طبیعت خلع سلاح نکردهاید، تغییر ندادهاید، شما او را پرورش ندادهاید! رها کردن سگها و گربهها به سرنوشت خود، مثل آن است که یک نفر گاوها و بزهایی را که یک عمر غیر از اصطبل چیزی ندیدهاند در جنگل رها کند و بگوید مگر زندگی برای آهو و گوزن آسان است؟!
نکتهٔ دوم: در کجای دنیا توانستهاند جمعیت سگها و گربههای بیخانمان را با بیتوجهی به گرسنگی و درد و رنج آنها کنترل کنند که شما دومی باشید؟ شما به هر منطقه و کشور موفق در زمینهٔ کنترل جمعیت سگها و گربهها نگاه کنید میبینید چند دهه عقیمسازی و رسیدگی به این حیوانات پشت این موفقیت است. هرگز و در هیچ جای دنیا، هیچ کس نتوانسته با گرسنگی دادن به سگها و گربهها جمعیت آنها را کاهش بدهد.
۴- میفرمایید «در سالهای اخیر غذارسانی به سگها و گربهها باعث افزایش جمعیت آنها شده است»:
شما وقتی میتوانید از افزایش جمعیت سگها و گربهها صحبت کنید که آمار دقیق یا لااقل تخمینی از روند این پدیده داشته باشید. آیا از جمعیت سگها و گربههای ایران در ۶۰ سال، ۵۰ سال، ۴۰ سال، ۳۰ سال، ۲۰ سال، ۱۰ سال پیش آماری وجود دارد که حالا شما ادعا می کنید در ۱۰ سال گذشته که آدمها شروع به رسیدگی به این حیوانات کردهاند، جمعیتشان افزایش پیدا کرده است؟
علاوه بر این، توجه کنید که در ایران قتل عام و کشتار سیستماتیک حیوانات چه توسط شهرداریها و چه توسط نهادها و سازمانها و اشخاص خصوصی، ۵۰ سال پیش، ۴۰ سال پیش، ۳۰ سال پیش، ۲۰ سال پیش خیلی بیشتر از زمان حال بود چون در آن زمان عموم مردم حساسیتی نسبت به سرنوشت این حیوانات نشان نمیدادند. نتیجهٔ اخلاقی آنکه هزاران یا چندین صد سال بیتفاوتی نسبت به درد و رنج این حیوانات و حتی کشتارها با آن ابعاد نتوانستند جمعیت این حیوانات را کنترل کنند. در سالهای اخیر، عدهٔ زیادی از حامیان و پناهگاهها از طریق عقیمسازی، نقش موثری در کنترل جمعیت این حیوانات دارند. همانطور که قبلاً گفته شد، اگر در سالها و دهههای گذشته، هم و غمتان را متوجه حمایت از این پروژهها و فعالیتها میکردید چه بسا که ما الان معضلی به نام حیوانات بیخانمان نداشتیم!
۵- میفرمایید با حضور سگها و گربهها در شهرها و روستاها مخالفاید و بهانهتان این است که هر از چند گاهی یکی از این حیوانات نسبت به آدمها حالت تهاجمی نشان میدهد یا آدمها را گاز میگیرد یا حتی باعث مرگ انسانی میشود:
برای یک بار هم که شده از خودتان بپرسید چرا در جوامعی که با حیوانات رابطهٔ خوب و دوستانه دارند، این حالتهای تهاجمی بسیار به ندرت دیده میشوند؟ آیا متوجه هستید به عنوان کسی که دشمنی با این حیوانات را تبلیغ میکند، در این اتفاقات ناگوار سهیماید؟ حیوانی که از آدمها مهربانی ببیند و سیر باشد، چرا باید نسبت به آدمها حالت تهاجمی نشان بدهد؟ حالت تهاجمی را حیوان وحشتزده نشان میدهد یا حیوانی که ضربهٔ روحی شدید از آدمها دیده است یا حیوان گرسنهای که یک لقمه نان را از او دریغ میکنند و چوب و سنگ و مشت و لگد نثار خودش و خانوادهاش میکنند.
خلاصه:
اگر به اندازهٔ یک سر سوزن نسبت به حیوانات (چه اهلی و چه وحشی) و آدمها احساس مسئولیت میکنید، به جای تبلیغ کینه و دشمنی نسبت به سگها و گربهها و ترساندن مردم از آنها، کاری کنید که شرایط زندگی مسالمتآمیز آنها در کنار آدمها فراهم شود، از پروژههای عقیمسازی، درمان و رسیدگی به این حیوانات حمایت کنید. این تنها راهی است که به صورت پایدار و اخلاقی مشکل را از ریشه میکند.
- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
پیشگیری از برخورد پرندگان با شیشهها
هر سال در سراسر دنیا تعداد بیشماری پرنده در نتیجهٔ برخورد با شیشهها جان خود را از دست میدهند. برای نمونه:
- در کشور آمریکا هر سال یک میلیارد پرنده در نتیجهٔ برخورد با شیشهها میمیرند و ۵۴ تا ۷۶ درصد برخوردها منجر به مرگ میشوند.
- تعداد سالانهٔ پرندگان کشته یا زخمی شده در کانادا در نتیجهٔ برخورد با شیشهها بین ۱۶ تا ۴۲ میلیون تخمین زده میشود.
- در آلمان سالانه ۱۰۰ میلیون پرنده در نتیجهٔ برخورد با شیشهها جان خود را از دست میدهند.
علت این برخوردها مشخص است: پرندگان شیشهها را به طور کلی نمیبینند و یا در نتیجهٔ انعکاس نور در شیشهها، امتداد آسمان، جنگل، حیاط، باغ و غیره را در شیشهها میبینند و با سرعت تمام به سوی آنها پرواز میکنند. هر چقدر میزان انعکاس نور در شیشهها بیشتر باشد، خطر برخورد پرندگان با آنها بیشتر است.
پدیدهٔ دیگری که در اوایل بهار و در زمان جفتگیری پرندگان مشاهده میشود، حملهٔ پیاپی برخی پرندگان به شیشههاست. اینها پرندگان نری هستند که تصویر خودشان در شیشه را با رقیبی خیالی که وارد قلمرو آنها شده است اشتباه میگیرند و با تصویر خودشان مبارزه میکنند. اگرچه این حملهها عموماً منجر به آسیبدیدگی جدی در پرندگان نمیشوند، این معضل، پرندگان را بسیار مضطرب میکند.
هنگام برخورد پرندگان با شیشهها چه کنیم؟
همهٔ پرندگان در نتیجهٔ برخورد با شیشهها نمیمیرند. اگر پرنده فقط بیهوش شده است (تنفس و ضربان قلب دارد) و علایم خونریزی یا جراحت خارجی در او دیده نمیشود، تعدادی سوراخ در یک کارتن ایجاد کنید، کف کارتون را با یک حوله بپوشانید و پرنده را با ظرافت و دقت روی حوله بگذارید. سپس در کارتن را ببندید و در محلی آرام، تاریک و به دور از نور مستقیم خورشید و حیوانات شکاری مانند گربه قرار دهید و اجازه دهید پرنده برای یک ساعت استراحت کند. اگر پس از یک ساعت، پرنده به جنب و جوش افتاد، او را فوراً رها کنید. اگر بعد از دو ساعت پرنده هنوز بیحال است، او را به کلینیک دامپزشکی منتقل کنید. همچنین، در صورت مشاهدهٔ جراحتهای خارجی مثل خونریزی، شکستگی و خروج مایعات از بدن، باید پرنده را به کلینیک دامپزشکی منتقل کرد. البته متاسفانه حتی تعدادی از پرندگانی که بعد از برخورد با شیشه دوباره پرواز میکنند، در ساعات یا روزهای آتی در نتیجهٔ خونریزیهای داخلی میمیرند.
پیشگیری همیشه بهتر از درمان است. چگونه از برخورد پرندگان با شیشهها جلوگیری کنیم؟
تعدادی از روشهای رایج برای جلوگیری از برخورد پرندگان به شیشهها عبارتند از:
روش ۱: نصب توریهای مخصوص برای جلوگیری از ورود حشرات در طرف بیرونی پنجرهها (یک روش بسیار موثر)
روش ۲: نصب کرکره و پرده:
- نصب کرکره در طرف بیرونی پنجرهها روشی موثر است به شرط آنکه کرکرهها در تمام مدت روز بسته باشند.
- استفاده از پردهها و کرکرهها در طرف داخلی شیشهها فقط زمانی موثر است که ضریب انعکاس نور شیشه (توسط شرکت تولید کنندهٔ شیشه مشخص میشود) کمتر از ۱۵ درصد باشد. از آنجا که معمولاً از این نوع شیشهها در منازل مسکونی استفاده نمیشود، استفاده از کرکرهها و پردههای داخل اتاق تاثیری در جلوگیری از برخورد پرندگان با شیشهها در منازل ندارد.
روش ۳: نصب برچسبها یا نقاشی کردن با رنگهای مخصوص و ضد آب روی شیشهها:
این روش، هم در منازل و هم در ساختمانهای صنعتی و تجاری و هم در مواردی مانند دیوارهای صوتی، کاربرد زیادی دارد. شرکتها و صنایع میتوانند برچسبهای تبلیغاتی خود را طراحی کنند و ضمن جلوگیری از برخورد پرندگان با شیشهها از سطوح بزرگ شیشهای خود برای تبلیغات استفاده کنند. در صورت استفاده از این روش، باید به چند نکته توجه کرد:
۱- برچسبها و نقاشیها باید در طرف بیرونی شیشه باشند. در غیر این صورت، از انعکاس نور جلوگیری نمیکنند.
۲- استفاده از برچسبهای سیاه با نقش پرندگان مهاجم مانند عقاب، کلاغ و غیره برای ترساندن پرندهها و دور کردن آنها از شیشهها بسیار رایج است ولی تجربه و آمار نشان میدهد که این برچسبها در جلوگیری از برخورد پرندگان به شیشهها کارآمد نیستند. علت آن است که پرندگان، این اشکال کاملاً سیاه و غیر رنگی را حداکثر به عنوان موانعی در مقابل خود میبینند که به سادگی میتوان از کنار آنها رد شد و نه پرندگان مهاجم واقعی. علاوه بر این، پرندگان در زمان غروب این نقشهای سیاه را به خوبی نمیبینند.
۳- پرندگان نقشهای رنگی را خیلی بهتر میبینند، مخصوصاً رنگ نارنجی حتی در زمان غروب خورشید به سادگی توسط پرندگان تشخیص داده میشود. استفاده از طرحهای رنگی بزرگ که حالت دکوراسیون هم دارند بسیار موثر است. همچنین، هر چقدر تضاد میان رنگها در نقشها بیشتر باشد، این نقشها توسط پرندگان بهتر دیده میشوند. نقشهای روشن روی پسزمینهٔ تیره یا برعکس، بسیار مناسباند.
۴- پرندگان آوازهخوان، مهارت زیادی در عبور از میان شاخههای متراکم دارند. برای آنها هر سوراخی که بزرگتر از کف دست ما آدمها باشد، یک گذرگاه مناسب محسوب میشود. بنابراین، در صورت استفاده از برچسبها یا رنگهای نقاشی، نباید فاصلهٔ بین نقشها بزرگتر از کف دست باشد.
۵- استفاده از نقش خطوط موازی یا نقطهنقطه بسیار مناسب است.
- استفاده از خطوط عمودی:
عرض خطوط عمودی باید حداقل ۵ میلیمتر و فاصلهٔ بین خطوط حداکثر ۱۰ سانتیمتر باشد. خطوط عمودی نسبت به خطوط افقی کارآیی بیشتری دارند.
- استفاده از خطوط افقی:
عرض خطوط افقی باید حداقل ۳ میلیمتر و فاصلهٔ بین خطوط حداکثر ۵ سانتیمتر باشد.
- استفاده از نقشهای نقطه نقطه:
در صورتی که قطر نقطهها حداقل ۳۰ میلیمتر باشد، حداقل ۱۵ درصد شیشه باید با نقطهها پوشانده شود.
در غیر این صورت، قطر نقطهها باید حداقل ۵ میلیمتر باشد و حداقل ۲۵ درصد شیشه با نقطهها پوشانده شود.
روش ۴: استفاده از شیشههای نیمهمات یا مات
در جاهایی مانند تراس، بالکون و راهپلهها که شفاف بودن شیشهها اهمیتی ندارد، میتوان از شیشههای مات یا نیمهمات مخصوص استفاده کرد یا شیشههای شفاف نصب شده را با استفاده از فویلهای مخصوص نیمهمات یا مات کرد.
روش ۵: استفاده از نقشهای ساطع کنندهٔ پرتوی فرابنفش روی شیشهها
با استفاده از ماژیکها یا برچسبهای مخصوص میتوان نقشهایی روی شیشهها ایجاد کرد که پرتو فرابنفش ساطع میکنند. چشم بیشتر آدمها قادر به دیدن موج فرابنفش نیست ولی گروهی از پرندگان، از جمله توکای سیاه و چرخریسکها، میتوانند این پرتوها را ببینند. استفاده از این روش برای مردم بسیار جذاب است ولی تجربه نشان داده است که این نقشها در جلوگیری از برخورد پرندگان به شیشهها چندان موثر نیستند چون اولاً گروهی از پرندگان مانند زاغیها، کلاغها و تعدادی از پرندگان شکاری قادر به دیدن اشعهٔ فرابنفش نیستند و دوماً پرندگان گاهی رنگهای فرابنفش را با انعکاس پر و بال جفت خود یا طعمهای در حال فرار اشتباه میگیرند. در نتیجه، گاهی این نقشها به جای آنکه عامل بازدارنده باشند، به عامل دعوت کنندهٔ پرندگان به سوی شیشهها تبدیل میشوند. علاوه بر این، وقتی در داخل ساختمان چراغهای مصنوعی روشن میشوند، پرندگان دیگر قادر به مشاهدهٔ اشعهٔ فرابنفش نیستند.
قرار دادن جعبههای غذا و لانههای پیشساختهٔ پرندگان در محل مناسب
لانههای پیشساخته یا جعبههای غذا برای پرندگان باید در محلی دور از شیشهها نصب شوند. در صورت عدم وجود فضای کافی در حیاط یا باغ برای لحاظ کردن این فاصله، لازم است دقیقاً برعکس عمل کنیم و لانه، جعبه یا ظرف غذا را در فاصلهٔ حداکثر یک متری شیشه قرار دهیم. با این کار، از سرعت گرفتن پرندگان بعد از برخاستن از روی ظرف، جعبه یا لانه قبل از رسیدن به شیشه جلوگیری میکنیم و مانع از آسیب به آنها میشویم. همچنین، میتوان از روش کاشت بوته، گل و درخت در کنار شیشههای بزرگ به عنوان «سرعتگیر پرندگان» استفاده کرد.
منابع
https://spca.bc.ca/news/striking-bird-window-collisions
https://www.nabu.de/tiere-und-pflanzen/voegel/gefaehrdungen/11932.html
https://www.bund-nrw.de/meldungen/detail/news/wirkungslosigkeit-von-uv-birdstickern-bestaetigt
https://www.lbv.de/ratgeber/lebensraum-haus/gefahren-durch-glas/vogeltod-am-glas-vermeiden
https://www.nabu.de/tiere-und-pflanzen/voegel/helfen/01079.html
https://herz-fuer-tiere.de/wildlife/erste-hilfe/vogel-gegen-fensterscheibe-geflogen-so-helfen-sie
- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
جوجهتیغی
زندگی جوجهتیغیها
جوجهتیغیها معمولاً در طول روز پنهان میشوند و شبها برای پیدا کردن غذا فعال میشوند. آنها حشرهخوارند. حشرات مورد علاقهٔ آنها عبارتند از: سوسکها و لارو سوسکها، کرمهای خاکی، لارو پروانهها، کرم گوش...
مهمترین دشمنان طبیعی آنها جغدها و گورکنها هستند. آنها به محض دیدن دشمنانشان، خود را گلوله میکنند. پوست آنها از ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ تیغ تشکیل شده است.
جوجهتیغیها در اواسط نوامبر به خواب زمستانی فرو میروند و در ماه مارس یا آوریل، زمانی که درجهٔ هوا به بالای ۱۵ درجه میرسد، از خواب زمستانی بیدار میشوند. برای دوام آوردن در زمستان، آنها قبل از فرو رفتن به خواب زمستانی باید به حداقل وزن لازم رسیده باشند. حداقل وزن برای بچهها ۵۰۰ گرم و برای جوجهتیغیهای بالغ ۱۰۰۰ گرم است. آنها در طول خواب زمستانی، ۱۰ تا ۴۰ درصد وزن خود را از دست میدهند. جوجهتیغیها معمولاً شبها در باغچهها فعالاند و تعداد زیادی از آنها زیر تلهای برگ حیاطها و باغها به خواب زمستانی میروند.
چه زمانی جوجهتیغیها نیاز به کمک دارند؟
۱- بچههایی که هنوز چشمها و گوشهایشان باز نشده است و در طول روز، بیروناند به احتمال زیاد یتیماند و نیاز به کمک دارند.
۲- جوجهتیغیهای سالم حالت گلابی دارند. بالای بدنشان نازک و انتهای بدنشان پهن است. جوجهتیغیهایی که به جای فرم گلابی، فرم سوسیسی دارند، سو تغذیه دارند و نیاز به کمک دارند.
۳- جوجهتیغیهایی که بدون دلیل خاص (مثل بیرون کشیده شدن از پنهانگاه توسط یک حیوان دیگر یا آدمها) در روشنایی روز بیروناند معمولاً بیمارند. افتادگی چشمان و بی تفاوتی نسبت به اطراف، از نشانههای جوجهتیغیهای بیمارند.
۴- جوجهتیغیهایی که حتی در سرمای شدید و برف و بوران هنوز فعالاند.
۵- بچهجوجهتیغیهایی که در وسط نوامبر به وزن ۵۰۰ گرم و جوجهتیغیهای بالغی که به وزن ۱۰۰۰ گرم نرسیدند.
برای به خطر نینداختن جوجهتیغیها و کمک به آنها نکات زیر را رعایت کنیم:
- جوجهتیغیها حیوانات وحشیاند و یک حیوان سالم را هرگز نباید به خانه برد. در بسیاری از کشورها، قانون، فقط زمانی اجازهٔ بردن آنها به خانه را میدهد که زخمی، ضعیف یا یتیم باشند و واقعاً نیاز به رسیدگی داشته باشند. تعدادی از سازمانها برای کمک به جوجهتیغیها فعالاند و در این مورد راهنمایی میکنند.
- حیوانات سالم برای تامین غذایشان نیازی به آدمها ندارند. برای کمک به حیوانات بیمار و ضعیف و یتیم، میتوان از غذای تر گربه یا تخممرغ آبپز بدون نمک و ادویه استفاده کرد. اگر قرار است مدت طولانی به یک جوجهتیغی غذا بدهید، غذای تر گربه را با مقداری سبوس جو یا سبوس گندم مخلوط کنید. در برخی از کشورها، غذای مخصوص جوجهتیغیها هم هست که میتوان با غذای تر گربه مخلوط کرد. دمای غذا باید همسطح دمای اتاق باشد و ظرفها باید هر روز با آب داغ شسته شوند. برای جوجهتیغیها، فقط آب بگذارید و هرگز به آنها شیر ندهید. این حیوانات، به هیچ عنوان، قابلیت هضم لاکتوز را ندارند و خوردن شیر گاو ممکن است به اسهال شدید و حتی مرگ آنها منجر شود. برای جوجهتیغیهای یتیمی که هنوز از شیر گرفته نشدند شیرهای مخصوص هست ولی اگر در جایی زندگی میکنید که چنین امکاناتی وجود ندارد و هیچ چارهای جز دادن شیر به بچههای یتیم ندارید، از شیر کاملاً بدون لاکتوز استفاده کنید.
- باغچهٔ منزلمان را طوری مدیریت کنیم که برای جوجهتیغیها مناسب باشد: کاری کنیم که باغچه، حالت طبیعی را حفظ کند و گلها و گیاهان بومی در آن برویند. از به کار بردن سموم شیمیایی در باغچه خودداری کنیم.
- گودالهای ساختمانی و استخرها را بپوشانیم تا جوجهتیغیها در آنها نیفتند. در فاصلهٔ وسط نوامبر تا آوریل از جمعآوری برگها و کمپوست خودداری کنیم. از دستگاههای مکندهٔ برگ استفاده نکنیم. این دستگاهها نهتنها غذای جوجهتیغیها بلکه جوجهتیغیهای کوچک را میتوانند بمکند. در صورتی که چمنها خیلی بلند شدهاند، قبل از چمنزنی، آنها را پس بزنیم و از عدم حضور جوجهتیغیها در آنها مطمئن شویم. تا جای ممکن از رباتهای چمنزنی استفاده نکنیم یا لااقل فقط در روشنایی روز از آنها استفاده کنیم.
- برای جوندگان در باغچه تله نگذاریم، حتی تلههای زندهگیر... این تلهها میتوانند جوجهتیغیها را گرفتار کنند.
- اگر میخواهیم برای جوجهتیغیها یک مکان مناسب برای خواب زمستانی درست کنیم، یک تل بزرگ برگ خشک را در گوشهای از حیاط جمع کنیم، روی آن را با شاخهها بپوشانیم و بعد یک پلاستیک بزرگ روی آن بکشیم و با استفاده از سنگهای بزرگ، گوشههای پلاستیک را بر روی زمین محکم کنیم. هر چقدر این تل برگ بزرگتر باشد، گرمتر و مناسبتر است. همچنین، میتوان برای آنها لانههای مناسب درست کرد.
- کیسههای زباله را در طول شب بیرون نگذاریم. جوجهتیغیها به این کیسهها خیلی علاقه دارند. داخل آنها میشوند و بعد نمیتوانند به راحتی بیرون بیایند. نتیجه این میشود که ماشینهای جمعآوری زباله اغلب آنها را نمیبینند و آنها را همراه زبالهها در ماشینهای زباله میاندازند.