حمایت از حیوانات و پدیده‌ای به نام «پرتاب مسئولیت»

 

تقریباً هر روز چندین نفر به من پیام می‌دهند و می‌خواهند حیوانی را که پیدا کرده‌اند یا درمان کرده‌اند یا سرپرستیش را قبول کرده‌اند یا حتی زمانی خریداری کرده‌اند، به قول خودشان به فرد «مطمئنی» واگذار کنند. همه می‌خواهند حیوان جای خوبی برود، پیش آدم‌های مهربان و مسئولیت‌پذیر و البته همه می‌گویند که شرایط نگهداری از حیوان را ندارند، پدرشان راضی نیست، شوهرشان غر می‌زند، خانمشان حاضر نیست با یک حیوان هم‌خانه شود، همسایه‌ها راضی نیستند یا خودشان وقت ندارند یا مسافرند یا همیشه خانه نیستند...تقریباً به ازای هر ۴۰ مورد برای تقاضای واگذاری، ۱ نفر هم پیام می‌دهد که می‌خواهد سرپرستی حیوانی را قبول کند...می‌بینید؟ نسبت کسانی که می‌خواهند خودشان را از دردسرهای حمایت و نگهداری یک حیوان خلاص کنند به کسانی که می‌خواهند مسئولیت بپذیرند، ۴۰ به ۱ است.

این قضیه فقط به اینجا هم ختم نمی‌شود. از هر ۱۰ نفر حیوان‌دوستی که حیوانی بیمار یا تصادفی یا نیازمند را می‌بیند و گزارش می‌کند، فقط یک نفر حاضر است خودش برای نجات یا درمان دست به کار شود یا حداقل در آن نقش قابل توجهی داشته باشد مثلاً قسمتی از هزینهٔ درمان و نگهداری را قبول کند. بقیه می‌خواهند گزارش کنند و یک فرشته از راه برسد و حیوان را ببرد، درمان کند، نگهداری کند...

چنین سیستمی چطور می‌تواند کار کند و به کجا ختم می‌شود؟ به آنجا که یک گروه مشخص از حامیان همیشه و همیشه مخاطب قرار می‌گیرند و با وجود همهٔ فشارها، اعم از فیزیکی و مالی و خانوادگی و اجتماعی، حاضر می‌شوند یک حیوان دیگر را بپذیرند و نتیجه هم مشخص است: دیر یا زود، خسته و فرسوده در خودشان فرو می‌روند و می‌شکنند و قید حمایت را می‌زنند..

از خودمان بپرسیم چرا باید اینطور باشد؟ چرا گروه بزرگی از حیوان‌دوستان و حامیان حیوانات به جای اینکه قسمتی از فشار را روی دوش خودشان بکشند، ترجیح می‌دهند این فشار را بر روی دوش دیگران بگذارند و با سپردن حیوانات بیمار، زخمی، نیازمند یا حتی حیوانات خودشان به افراد باوجدان و بامسئولیت، وجدان خودشان را آرام کنند؟ چرا خودشان نمی‌توانند آن فرد مسئولیت‌پذیر و باوجدان باشند و همیشه سعی می‌کنند مسئولیت را به سمت دیگران پرتاب کنند؟ مگر آن افرادی که از ۵، ۱۰ و ۲۰ و ۳۰ و ۴۰ حیوان نگهداری می‌کنند یا ماهانه چند حیوان را امداد می‌کنند آدم نیستند؟ همسایه ندارند؟ خانواده‌شان ناراضی نمی‌شود؟ خانه‌شان کثیف نمی‌شود؟ کار و زندگی خصوصی ندارند؟ مگر آنها گنج قارون دارند؟ مگر آنها دلشان کمی آسایش نمی‌خواهد؟

ته این صحبت آنکه: از دل‌رحمی و مسئولیت‌پذیری آدم‌ها سو استفاده نکنیم. هر کسی باید کمی سختی را بر خود بخرد اگر واقعاً ادعا می‌کند که دلسوز حیوانات و خواستار ایجاد تغییرات مثبت است...آستین‌ها را بالا بزنیم و هر طور که می‌توانیم گوشه‌ای از کار را بر عهده بگیریم.