- توضیحات
- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
خدایت کجاست؟
کدام بخت کور
کدام اقبال شور
انداخت تو را
در این جهنم منفور؟
چرا به دنیا آمدی
در این سیارهٔ قبضه شده
در زمان امپراطوری ضحاکان،
گستاخ و پرادعا،
خودشیفته و رسوا،
با سلسلهاعصابی
که همه از شکم میگذرند؟
کدام محکمه محکومت کرد
به چشم گشودن
در این دنیای بتون و آهن؟
چرا تکامل بیحست نکرد
در برابر این همه داغ،
این همه درد،
این همه سوگ،
این همه جدایی،
این همه تنهایی،
این همه شکنجه؟
به کدامین گناه ناکرده ایستادی
در این ملالت تمام نشدنی
در این رنج بیپایان،
نادیده،
ناشنیده،
گم شده،
فراموش شده،
نفرین شده؟
خدایت کجاست
که این همه درد را نمیبیند،
این همه ظلم را تاب میآورد
و برایت دم بر نمیزند؟
خدایت کجاست
ای شوربخت درد کشیده؟
دردهایت را
غصههایت را
پیش که میبری؟
پیش کدامین دادگر
دادخواهی میکنی؟
به کدامین امید
امروز سیاهت را
فردا میکنی؟
خدایت کجاست
ای بردهٔ فراموش شده؟
چه کسی
به دردهایت پایان خواهد داد؟