- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
عاشق هاسکی هستیم یا خودمان؟
میپرسد: «شما مثل اینکه سگها را خیلی دوست دارید».
من: بله، خیلی.
او: من هم. به زودی یه سگ هاسکی خواهم داشت. عاشقشونم. به یه نفر سفارش دادم برام بیاره.
من: بیاره؟ یعنی از کجا بیاره؟!
او: قول داده از هر جایی شد میاره. داخل نباشه ترتیبشو میده از خارج بیارند. پولشو میدم، برام مهم نیست.
من: میدونین با این کار چه ظلمی در حق اون سگ میکنید؟ آب و هوای اینجا به هیچ وجه برای یه سگ هاسکی مناسب نیست. گذشته از این، میدونین سگهای هاسکی چقدر فعالاند؟ کجا میخواهید نگهش دارید؟ ۲۴ ساعت شبانه روز توی خونه؟ همهٔ سگها باید روزی سه بار به گردش برن، در طبیعت باشند و با همنوعانشون در ارتباط باشند. توی کشوری که اجازه ندارید سگ را تا دم خیابان ببرید، میخواهید یک سگ اون هم از نژاد به این فعالی بیارین توی خونه زندانی کنید؟ گذشته از این، اصلاً خرید حیوان از دلالان حیوان اشتباهه چون تولهکشی از حیوانات و تجارت با جون اونها را گسترش میده چه برسه به اینکه از خارج براتون...
او با بیصبری: یعنی میگین چون در ایران زندگی میکنم از عشقم بگذرم؟
من: حتی من هم که در ایران زندگی نمیکنم شرایط نگهداری یک سگ هاسکی را ندارم. یه موقع هست که یک حیوان در هر صورت در اون شرایط بده و شما با اینکه شرایط مناسبشو ندارین به صورت موقت از او نگهداری میکنید برای اینکه در امنیت باشه تا یک خانهٔ مناسب براش پیدا بشه ولی اینکه سگی را سفارش بدین تا از یک جای مناسب به یک جای نامناسب بیاد... چرا به یه سگ بیپناه توی خود ایران پناه و امنیت نمیدین؟
او: خب گفتم که من بد جوری عاشق هاسکیام...می خوام داشتنشو یه بار تجربه کنم...
من: اشتباه نکنید. شما عاشق هاسکی نیستید، عاشق خودتونید!
ادامهٔ این گفتگو را نمیآورم. فقط میخواهم بگویم ما خیلی وقتها فکر میکنیم عاشق کسی هستیم یا شدیم ولی در واقع، فقط عاشق خودمانیم و منظورم از عشق آن عشق از نوع مثبت نیست، بلکه آن «خواستن» توام با خودخواهی و زیر پا گذاشتن حقوق دیگران، آن «تمایل به تصاحب به هر قیمت» است که به اشتباه به «عشق» تعبیر میشود. - خیلیها فکر میکنند عاشق قناریها هستند در حالی که آنها راسالها در قفسهای کوچک اسیر میکنند تا هر روز برایشان بخوانند...- خیلیها فکر میکنند عاشق خزندگاناند و کلی پول خرج میکنند تا این حیوانات را از محل زندگی طبیعیشان محروم و در گوشهٔ اتاق پذیراییشان نگهداری کنند...- خیلیها فکر میکنند عاشق حیوانات وحشی هستند ولی پول بلیط سیرکها و باغوحشهایی را میپردازند که این حیوانات را اسیر و شکنجه میکنند...- خیلیها فکر میکنند عاشق اسبها هستند ولی از مسابقات اسبدوانی که طبیعیترین حقوق اسبها را زیر پا میگذارند پشتیبانی میکنند...و این تعبیر غلط از عشق فقط در رابطهٔ انسان با حیوان پیش نمیآید بلکه شامل رابطهٔ ما با انسانهای دیگر هم میشود:- خیلیها فکر میکنند عاشق فرزاندشان هستند و برای اینکه آنها را زیر نفوذ یا در کنار خود نگه دارند، پر و بال آنها را میچینند...- خیلیها فکر میکنند عاشق زن یا مردی شدهاند در حالی که غیر از تصاحب به چیزی فکر نمیکنند...
عشق مفهومی فراتر از «تمایل به تصاحب» دارد... نه، عشق این نیست. - عشق آن است که درست در لحظهای که اجازه داریم به حیوان ظریفی که عمری دوست داشتیم نوازش کنیم دست بزنیم، یادمان بیاید که سرما خوردهایم و از ترس اینکه او را بیمار نکنیم از این کار صرفنظر کنیم...- عشق آن است که وقتی یک حیوان وحشی بعد از مدتها ملاقات دورادور با ما به ما اعتماد میکند و برای اولین بار میخواهد به یک انسان اجازهٔ تماس بدهد، با اینکه دلمان به شدت میخواهد با او دوستی نزدیکتری برقرار کنیم، فکر کنیم «نکند این اعتماد بعداً به قیمت جانش تمام شود» و از تماس با او خودداری کنیم.- عشق آن است که اگر امکان زندگی آن بلبل خرما یا قناری یا بلبل در محیط طبیعی اطراف ما وجود ندارد لااقل او را به دوستی که یک پاسیوی بزرگ با پرندگان دیگر دارد بسپاریم تا لااقل فضای بزرگتری داشته باشد، بتواند بپرد و تنها نباشد اگر چه به او دل بستهایم و از شنیدن صدایش در خانهٔ خودمان لذت میبریم.- عشق آن است که وقتی فرزندمان به سن بلوغ رسید بگذاریم خودش برای خودش تصمیم بگیرد و راه خودش را خودش انتخاب کند، مستقل شود و اگر لازم است از ما کاملاً دور شود هر چند دلمان برایش یک ذره میشود.- عشق آن است که اگر میدانیم شریک زندگی مان هیچ گاه در کنار ما احساس خوشبختی نخواهد کرد بگذاریم برود و از ته دل آرزو کنیم در زندگیاش شخص مناسبتری وارد شود، اگر چه خودمان از بودن در کنار او لذت ببریم.- عشق آن است که از خودمان بپرسیم «آیا من لیاقت یا صلاحیت معشوقم را دارم؟ آیا زندگی او را بسط میدهم یا محدود میکنم؟»عشق، حاضر نیست بالهای معشوق را ببرد، معشوق را اسیر کند، معشوق را به دردسر بیاندازد، معشوق را محدود کند، معشوق را افسرده کند یا بترساند، از پیشرفت معشوق جلوگیری کند، معشوق را کنترل کند،....
عشق، فقط بسط میدهد، آزاد میکند، بال و پر میدهد و به پیش میراند...عشق صلاح و خواستههای معشوق را ورای خواستههای عاشق قرار میدهد...مفهوم عشق بسیار فراتر از «میل به نزدیکی یا داشتن یا تصاحب کردن» است. بد نیست هر وقت فکر میکنیم عاشق کسی یا چیزی هستیم یا شدهایم مثال سگ هاسکی را به یاد بیاوریم و از خودمان بپرسیم «عاشق هاسکی هستم یا خودم؟»