تقلیل

taghlil2

تو تقلیل دادی مرا

به کالایی بی‌جان

نامیدی با غرور مرا

حیوان بی‌ فهم و زبان.

 

تو تقلیل دادی مرا

به یک ماشین تولیدی

که می‌شد دور انداخت

وقتی نداشت دیگر سودی.

 

تو تقلیل دادی مرا

به یک قربانی خاموش،

به داغ یک عدد، بک شماره،

پلاکی آویزان در گوش.

 

تو تقلیل دادی مرا

به تکه‌ای بی‌نام و نشان

تو تبدیل کردی زندگی‌ام را

به کابوسی بی‌امان.

 

چه‌ها که با من نکردی

بی‌هیچ فکر و وجدان،

چه دردها که ندادی

ورای طاقت و بی‌درمان.

 

تو تقلیل دادی مرا

به چند مقدار و میزان

به حجم شیر پستان،

وزن گوشت لخم وعریان

که بود بسی باب دندان،

به دل و قلوه و دنبلان،

به سر و پاچه و استخوان،

به قیمت پوستم

که داشت خواهان فراوان.

سپردی تو آخر مرا

به مسلخ خونین و کارد بُران،

با دلی لرزان و هراسان،

با پاهای سست و ناتوان،

با دردی که تیر می‌کشید

تا مغز سر و استخوان.

تو تقلیل دادی مرا

به درمانده‌ای بی‌سامان

چه‌ها که با من نکردی

تو بی‌شرمِ بی‌وجدان.

دردی که به من دادی

بس گران بود و بی‌پایان

تو تقلیل دادی مرا

به تکه‌ای بی‌حس و جان.