- توضیحات
- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
کنترل جمعیت سگهای بیخانمان با روش انسانی و کارآمد
سگ، یکی از حیواناتی است که شوربختانه در کشور ما قربانی انواع ظلم و آزار موردی و سیستماتیک میشود. بزرگترین مسئلهٔ حقوق حیوانات در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر در رابطه با سگها، آزار و کشتار سگهای بیخانمان برای کنترل جمعیت آنهاست.
سگها سالی دو بار زاد و ولد میکنند و هر بار چند فرزند به دنیا می آورند. بچهها هم در حدود ۷ ماهگی به بلوغ میرسند و میتوانند شروع به زاد و ولد کنند. طبیعی است که جمعیت سگها میتواند سریع افزایش پیدا کند و به معضلی برای خودشان و انسانها تبدیل شود. زندگی این حیوانات هیچ شباهتی به زندگی حیوانات وحشی که در طبیعت زندگی میکنند ندارد: آنها نمیتوانند شکار کنند. زندگی آنها در تغذیه از زبالهها، گرسنگی، ترس دائمی، بیماریها، گرما و سرمای طاقتفرسا و تصادفات خلاصه میشود.
بیایید وضعیت سگهای بیخانمان در کشور خودمان را نگاه کنیم: آنها قربانی انواع و اقسام ظلمها و جنایتهای سیستماتیک و فراگیرند. فقط گوشهایشان نیست که بریده است، فقط پایشان نیست که می لنگد، فقط گرسنگی و تشنگی نیست که به آنها فشار میآورد. آنها درماندهاند، دلشکستهاند، وحشتزدهاند، خستهاند از دویدن و دویدن و نرسیدن، از نامردمیها، از سنگ و چوب و زنجیر و تفنگ نابکاران، از دیدن جنازهٔ سمخوار شدهٔ مادر یا پرپر شدن فرزندان و دوستان، از زندگیای که هر لحظهاش بدتر از مرگ است. زندگی این حیوانات یک دردنامهٔ تمامعیار است. از طرف دیگر، ترس از گاز گرفتگی و خطر انتقال بیماریها و مهمتر از آن، مسایل فرهنگی باعث میشود که گروهی از مردم از وجود این حیوانات در محل زندگی خود ابراز نارضایتی کنند. این گروه، حالا بعد از هزاران سال همراهی و همدلی سگ با بشر و تغییر و تطبیق او با نیازهای انسانها، دیگر همزیستی با سگها را بر نمیتابند. آنها یادشان رفته است که نسلهای قبل از خودشان قابلیت زندگی مستقل را از این حیوان گرفتند و فراموش میکنند که حتی اگر این حیوانات قابلیت زندگی در طبیعت را هم داشته باشند که صد البته بیشترشان ندارند، مگر ما طبیعت یا جایی برای زندگی آنها باقی گذاشتهایم؟ آنها فقط میخواهند که سگها نباشند و به این ترتیب باعث میشوند که تعدادی از شهرداریها که فراموش کردهاند این حیوانات هم حق زندگی دارند و در این آب و خاک با ما شریکاند و شهروندان این سرزمین محسوب میشوند، هر از چند گاهی اقدام به کشتار سگها کنند و خشونت و جنایت بیافرینند.
ولی فارغ از مسایل اخلاقی، انسانی و اجتماعی، کشتار سگها راه کارآمدی برای کنترل جمعیتشان نیست. دلیل عدم موفقیت این روش مشخص است: سگها مثل اجداد خودشان، گرگها، قلمرو دارند و از ورود سگهای دیگر به قلمرو خودشان جلوگیری میکنند. کشتار سگها در یک منطقه باعث کاهش ناگهانی جمعیت سگها در آن ناحیه و سرازیر شدن سگها از مناطق دیگر به آن منطقه و زاد و ولد بیشتر آنها میشود. به این ترتیب، پس از چند ماه تعداد سگها به تعداد قبل از کشتار باز میگردد. این کار را میشود تا ابد تکرار کرد ولی آزموده را آزمودن خطاست. برای رسیدن به موفقیت، کافی است به تجربهٔ کشورهایی نگاه کنیم که مشکل سگهای بیخانمان را با روشهای انسانی به طور کلی حل کردهاند یا در حال مهار کردن موفقیتآمیز آناند.
راه حل این کشورها، شامل دو قسمت است:
- تشویق مردم به عقیمسازی حیوانات تحت سرپرستی خود و اجرای پروژههای رایگان عقیمسازی و واکسیناسون در مناطق محروم.
- کنترل جمعیت سگهای بیخانمان با روش زندهگیری-عقیمسازی-رهاسازی: در این روش، سگهای بیخانمان توسط افراد آموزش دیده زندهگیری میشوند، توسط دامپزشکان عقیم، واکسینه و انگلزدایی میشوند و بعد از گذراندن دورهٔ نقاهت، دوباره به محل زندگی خودشان برگردانده میشوند. عقیم کردن سگهای ماده، باعث کنترل جمعیت سگها و عقیم کردن سگهای نر، باعث کاهش رفتارهای تهاجمی آنها نسبت به مردم و سگهای دیگر میشود.
برای تضمین موفقیت این پروژهها، حیوانات عقیم شده تحت نظارت و حمایت قرار میگیرند و به طور منظم انگلزدایی و واکسینه میشوند. همچنین، در صورتی که مردم از نظر فرهنگی هنوز به نقطهای نرسیده باشند که خودشان به این حیوانات رسیدگی کنند، در جاهایی خاص و به دور از جاهای پرجمعیت به آنها غذارسانی میشود. این سگهای عقیم شده مثل سربازهای محافظ از منطقه مراقبت میکنند و از ورود سگهای مناطق دیگر و همچنین، حیوانات وحشی به منطقه جلوگیری میکنند. از طرف دیگر چون این حیوانات واکسینه شده و تحت نظارتاند، مردم میتوانند با خیال آسوده با آنها همزیستی داشته باشند.
پروژههای زندهگیری-عقیمسازی-رهاسازی مانند یک جورچیناند که وجود همهٔ تکههای آن برای رسیدن به نتیجهٔ نهایی الزامی است. این تکهها عبارتند از:
- خواست و ارادهٔ همهٔ طرفهای درگیر در پروژه یعنی دولت، شهرداریها، مجریان پروژههای عقیمسازی و صد البته مردم برای حل مشکل حیوانات بیخانمان به صورت کارآمد و با روشهای انسانی:
دولت، قانونگذاران و شهرداریهایی که به بهانهٔ برقرار کردن بهداشت و امنیت در شهرها و روستاها اقدام به کشتار سگها میکنند یا آنها را در سولههای مرگ زجرکش میکنند، باید از خودشان بپرسند آیا هیچ وظیفهای برای برقراری بهداشت روانی و امنیت مدنی در جامعه که مهربانی و خودداری از خشونت، مهمترین پایهٔ آن است ندارند؟ اگر پس از پاسخ به این پرسش، این نهادها تصمیم بگیرند که با عزم راسخ برای حل مشکل با روشهای اخلاقی گام بردارند، زمینه برای اجرای مناسب پروژههای کنترل جمعیت سگها با روش عقیمسازی فراهم خواهد شد.
خواست و ارادهٔ مجریان پروژههای عقیمسازی یک عامل بسیار تعیین کنندهٔ دیگر است. سپردن این پروژهها به دست پیمانکارانی که نسبت به حیوانات حس مسئولیت و دلسوزی ندارند تا کنون در کشور ما باعث فجایع زیادی شده است. این پیمانکاران، حیوانات را اسیر میکنند و در جایی دور از چشم مردم بدون عقیمسازی و بدون رسیدگی کافی زندانی میکنند تا به تدریج در نتیجهٔ بیماریها و گرسنگی بمیرند.
این در حالی است که در هر گوشهٔ این مرز و بوم، مردان و زنانی قد علم کردهاند که زندگیشان را برای نجات و رفاه حیوانات بیخانمان و ایجاد رابطهٔ دوستی و همزیستی سالم میان مردم و حیوانات در طبق اخلاص گذاشتهاند. به راستی اگر دولت و شهرداریها به جای بستن قرارداد با پیمانکارانی که فقط به فکر پر کردن جیب خودند، این پتانسیل بزرگ را به کار بگیرند و این همه خیرخواهی، نیکاندیشی و فعالیت داوطلبانه را برای رسیدن به راهحلی که هم به نفع انسانها و هم به نفع حیوانات است به کار بگیرند و از آن حمایت کنند، جامعهٔ ما تا چه اندازه انسانیتر، مهربانتر، سالمتر، امنتر، زیباتر و مدنیتر خواهد بود.
و اما خواست، اراده و همکاری مردم مهمترین فاکتور در موفقیت پروژههای عقیمسازی است که متاسفانه اغلب به فراموشی سپرده میشود. باید زمینهای فراهم شود که بتوان حیوانات را بعد از عقیمسازی و درمان به محل زندگی خودشان باز گرداند. عدم رضایت و آمادگی مردم برای همزیستی مسالمتآمیز و سالم با حیوانات در برخی از نقاط کشورمان باعث شده است که بسیاری از پناهگاهها، نقاهتگاهها و سولههای کشور نتوانند سگها را رهاسازی کنند و به ازدحامی در حد انفجار برسند. این تراکم بیش از اندازهٔ جمعیت در سولهها و پناهگاهها، باعث کاهش شدید کیفیت زندگی حیوانات و انتشار سریع بیماریها و مرگ و میر آنها میشود طوری که پناهگاهها، نقاهتگاهها و سولههای زندهگیری اغلب بعد از مدتی به سولههای مرگ حیوانات تبدیل میشوند با این تفاوت که این مرگ، تدریجی است. بنابراین، بسیار مهم است که تمام نهادهای آموزشی دولتی و خصوصی، شهرداریها و دوستداران حیوانات برای گسترش فرهنگ حیواندوستی و همزیستی مسالمتآمیز با حیوانات فعالیت کنند. - تخصیص بودجهٔ کافی: عدم تخصیص بودجهٔ کافی از طرف دولت و شهرداریها یکی از مهمترین عوامل شکست پروژههای عقیمسازی است. دستاندرکارانی که فقط نتایج کوتاهمدت را میبینند و به بهانهٔ صرفهجویی در هزینهها از اختصاص بودجهٔ کافی و مناسب برای کنترل جمعیت سگهای بیخانمان خودداری میکنند، باید از خود بپرسند: «کدام راه در درازمدت از نظر اقتصادی مقرون به صرفهتر است؟ راهی که مشکل را در چند سال ریشهکن میکند، به مرور زمان هزینهٔ کمتری خواهد داشت، تصویری زیبا و انسانی از جامعهٔ ایران به دنیا ارائه میکند و به طور غیر مستقیم باعث جذب توریست بیشتر به کشور و رونق اقتصادی میشود یا راهی که باید تا ابد هر سال با همان میزان هزینه اجرا شود و موقعیت جامعهٔ ایران را در اذهان مردم دنیا پایین میآورد؟»
- برنامهریزی دقیق کارشناسی و به کارگیری افراد آموزش دیده و باتجربه در تمام مراحل شمارش، زندهگیری، عقیمسازی، نگهداری، رهاسازی و کنترل.
- نظارت دقیق بر کار همهٔ گروهها.
در برخی از نقاط کشور ما، حرکتهایی برای کنترل جمعیت سگها با روش عقیمسازی شروع شدهاند که البته جای شادی و تقدیر دارد ولی در بیشتر این پروژهها، قسمت یا قسمتهایی از جورچین جور نبوده است. به همین دلیل، این پروژهها چنان که باید و شاید موفقیتآمیز نبودهاند. به امید آنکه در آیندهٔ خیلی نزدیک شهرداران شهریار، سازمان محیط زیست و سازمان دامپزشکی کشورمان گامهای بلندتر، سازندهتر، گستردهتر و حسابشدهتری در این راه بردارند.
سگ راه درازی را با انسان طی کرده است. ما به او خیانت کردیم ولی چشم امید او هنوز به ماست. او هنوز همهٔ معرفتش را به ما ارزانی میکند. فرقی نمیکند چه باوری داشته باشیم، فقیر باشیم یا ثروتمند، زیبا باشیم یا زشت، خوب باشیم یا بد، او میتواند دریچهای از عشق بیقید و شرط را جلوی ما باز کند و چیزهای زیادی به هر کدام از ما بیاموزد. آیا لایق این همه عشق خواهیم شد؟ آیا شمّهای از محبت خالصی را که او هزاران سال به پای ما ریخته است برایش رو خواهیم کرد یا همچنان به او خیانت میکنیم؟ این تصمیمی است که خودمان میگیریم.