- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
مرغها
مرغها موجودات کنجکاو و بسیار جالبی هستند. آنها قادرند موضوعات ذهنی پیشرفته را بفهمند و از تجربههای هم نوعان خود بیاموزند. آنها حتی دارای دانش فرهنگی هستند وآن را به نسلهای بعد منتقل میکنند. آنها قادرند به دلایل منطقی خواستههای خود را کنترل کنند.
مرغها روابط علت-معلول را خوب میفهمند و میتوانند وجود چیزی را که پنهان شده است درک کنند. این قابلیت حتی در کودکان کوچک وجود ندارد.
هر کس مدتی با مرغها سر و کار داشته است، به خوبی میداند که مرغها نیز مانند سگها، گربهها و انسانها شخصیتهای متفاوت دارند. برخی از آنها شجاع، بیباک و اجتماعی هستند در حالی که برخی دیگر خجالتی و محتاط اند. برخی از مرغها از حضور انسانها در کنار خود لذت میبرند، در حالی که برخی دیگر گوشهگیر، خجالتی یا حتی ستیزهجو هستند. هر مرغ شخصیت منحصر به فردی دارد.
مرغها از کجا میآیند؟
مرغهایی که امروزه برای تولید تخم و گوشت پرورش داده میشوند، از بستگان نزدیک مرغ سرخ جنگلی (Gallus gallus یا Red jungle fowl ) هستند که احتمالاً حدود ۴۰۰۰ سال پیش توسط بشر اهلی شدند.
مرغها موجودات اجتماعی باهوش و خوشحافظه
در محیطهای طبیعی، مرغها ساختارهای اجتماعی پیچیدهای تشکیل میدهند. این ساختارهای اجتماعی با نام "ترتیب نوک زدن" شناخته شدهاند. هر مرغ نه تنها جایگاه خود را در این سلسله مراتب میشناسد و مطابق آن عمل میکند، بلکه قیافه و جایگاه بیشتر از ۱۰۰ مرغ دیگر را به خاطر میسپارد.
پرندگان سخنگو
مرغها از طریق قد قد کردن با همدیگر ارتباط برقرار میکنند. آنها بیش از 30 نوع آوا دارند و برای اعلام شرایط مختلف مانند رضایت، نزدیک شدن خطر و غیره از آواهای مختلف استفاده میکنند. مرغهای مادر، وقت را از دست نمیدهند و این آواها را حتی قبل از درآمدن جوجهها از تخم به آنها یاد میدهند. آنها در حالی که روی تخمهای خود مینشینند به آرامی قدقد میکنند، جوجهها هم قبل از درآمدن از تخم با مادر و خواهران و برادران خود صحبت میکنند!
روابط اجتماعی و فرهنگ در مرغها
در طبیعت، مرغها بیشتر عمر خود را در گروه میگذرانند. آنها از کاوش زمین برای پیدا کردن غذا، گرفتن حمام گرد و خاک و بیتوته کردن دستهجمعی روی درختان لذّت میبرند. مرغهای مادر، به دقت از فرزندان خود مراقبت میکنند. آنها، پنج بار در ساعت تخمهای خود را میچرخانند تا آنها را گرم نگه دارند و برای آنکه در محلی امن تخم بگذارند، حاضرند روزهای متوالی از خوردن غذا و آب صرفنظر کنند. آنها آسایش خود را فدای امنیت فرزندان خود میکنند.
علاوه بر وابستگی به فرزندان، مرغها با اعضاء گروه خود نیز روابط دوستانه و صمیمانه دارند و از بودن در کنار آنها لذّت میبرند.
مرغها با استفاده از روشهای پیچیده که انسانشناسان آن را فرهنگ مینامند، با هم ارتباط دارند. برای نمونه، دانشمندان نشان دادند که مرغها از شکست و پیروزی همدیگر درس میگیرند. در یک آزمایش، دانشمندان به گروهی از مرغها آموزش دادند که با نوک زدن به دکمههای قرمز و سبز به دفعات مشخص، به عنوان جایزه غذا بگیرند. هنگامی که یک گروه جدید از مرغها به گروه وارد شدند، تنها با مشاهدۀ مرغهای کارآزموده در مدت بسیار کمی نحوۀ کار با دکمهها را فرا گرفتند.
مرغها، حیوانات خوشفکر و باهوش
در یک آزمایش که برای محک زدن قابلیت درک روابط علت-معلول در مرغها انجام شد، محققان دو نوع غذا در اختیار تعدادی مرغ زخمی قرار دادند: غذای معمولی و غذای حاوی مسّکن. پس از مدت کوتاهی مرغها به این نتیجه رسیدند که غذای حاوی مسّکن حالشان را بهتر میکند و آن را به غذای معمولی ترجیح دادند. این نشان میدهد که مرغها روابط علت-معلول را به خوبی درک میکنند و بهترین تصمیم را میگیرند.
انتقال دانش به نسلهای بعد
محققان نشان دادند که مرغها دانش فرهنگی خود را نسل به نسل منتقل میکنند. مثلاً در یک آزمایش دانشمندان دو نوع دانه با رنگهای زرد و آبی در اختیار مرغهای یک مزرعه قرار دادند. دانههای آبی رنگ شامل مواد شیمیایی بودند که اگر چه خطر جدی برای سلامتی مرغها نداشتند ولی باعث میشدند احساس ناخوشی به مرغها دست دهد. مرغها پس از مدت کوتاهی از خوردن دانههای آبی صرفنظر کردند. بعد از مدتی هنگامی که مرغها جوجه دار شدند، محققان همان دانههای آبی رنگ را در سطح مزرعه پاشیدند و مشاهده کردند که مرغهای مادر جوجههای خود را از خوردن دانههای آبی باز میدارند. این آزمایش به تنهایی چند چیز را ثابت میکند:
- مرغها روابط علت-معلول را خوب میفهمند.
- مرغها تجربیات کسب شده توسط خود را به نسلهای بعد منتقل میکنند.
- مرغهای مادر آنقدر به جوجههای خود اهمیت میدهند که به آنها اجازه نمیدهند غذای بد را بخورند.
آیندهنگری و خود کنترلی
یکی از آزمایشاتی که برای تست آیندهنگری در مرغها ترتیب داده شد به این شرح بود: مرغها دو گزینه داشتند. آنها میتوانستند دکمهای را فشار دهند و به عنوان جایزه مقدار کمی غذا دریافت کنند یا به مدت 22 ثانیه صبر کنند و سپس دکمه را فشار دهند و به عنوان جایزه غذای زیادی دریافت کنند. ۹۰ درصد مرغهای شرکت داده شده در این آزمایش ترجیح میدادند خود را برای 22 ثانیه کنترل کنند تا جایزۀ بزرگتری بگیرند.
پرندگان کوچک، شخصیتهای بزرگ
مرغها نیز مانند همۀ حیوانات دیگر خانوادۀ خود را دوست دارند و برای زندگی خود و خانوادۀ خود ارزش قائلاند. طبیعت اجتماعی مرغها باعث میشود آنها همیشه از همنشینی با خانواده و مرغهای دیگر گروه لذت ببرند. در طبیعت، مرغها بیشتر عمر خود را در گروه میگذرانند. آنها از کاوش زمین برای پیدا کردن غذا، گرفتن حمام گرد و خاک و بیتوته کردن دستهجمعی روی درختان لذت میبرند. مرغهای مادر، به دقت از فرزندان خود مراقبت میکنند. مرغهای مادر، پنج بار در ساعت تخمهای خود را میچرخانند تا آنها را گرم نگه دارند و برای آنکه در محلی امن تخم بگذارند، حاضرند روزهای متوالی از خوردن غذا و آب صرفنظر کنند. آنها آسایش خود را فدای امنیت فرزندان خود میکنند.
علاوه بر وابستگی به فرزندان، مرغها با بعضی از اعضاء گروه خود روابط دوستانه و صمیمانه ایجاد میکنند و از بودن در کنار آنها لذت میبرند.
طول عمر طبیعی مرغها
طول عمر طبیعی مرغها بسته به نژاد بین ۶ تا ۱۰ سال است.
زندگی مرغها در مزارع صنعتی
جوجههایی که در مزارع صنعتی از تخم بیرون میآیند هرگز والدین خود را نمیبینند همانطور که والدین آنها هرگز همدیگر را ندیدهاند. این مرغها به دو دسته تقسیم میشوند: مرغهای تخمگذار و مرغهای به اصطلاح «گوشتی».
مرغهای تخمگذار
مرغهای تخمگذار به نژادهایی از مرغ گفته میشود که برای تولید تخم پرورش داده میشوند یعنی ژنهای آنها را طوری دستکاری کردهاند که هر سال تعداد زیادی تخم بگذارند.
ولی تخممرغ چیست؟ تخممرغ چیزی نیست جز تخم قاعدگی مرغها. اگر مرغ با خروسی رابطهٔ جنسی داشته باشد، این تخمها نطفهدار هستند و میتوانند تبدیل به جوجه شوند و اگر پای خروسی در میان نباشد، تخمها بدون نطفه خواهند بود و هرگز تبدیل به جوجه نمیشوند. این دقیقاً مانند تخمکی است که خانمها به صورت ماهیانه آزاد میکنند و تنها در صورتی که با اسپرم بارور شود تبدیل به جنین میشود. با این تفاوت که در انسانها مراحل رشد جنین، در داخل رحم مادر صورت میگیرد و در مرغها در خارج از بدن مادر. مرغ جنگلی قرمز که فامیل درجه یک مرغهای پرورشی است، هر سال و فقط در بهار بین ۷ تا ۱۰ تخم میگذارد و اگر اتفاقی برای تخمهایش بیفتد میتواند یک سری تخم دیگر بگذارد. به عبارت دیگر، بستگان مرغها در سال حداکثر ۲۰ تخم میگذارند. این مرغها حدود ۲۱ روز روی تخمها مینشینند و به ندرت لانه را ترک میکنند، حتی برای خوردن یا آشامیدن.
اما بر مرغهای تخمگذار در مرغداریهای صنعتی چه میگذرد؟
۱-به دنیا آمدن:
زندگی یک مرغ تخمگذار، در ماشین جوجهکشی آغاز میشود. در واقع، هر از چند گاهی مرغهای تخمگذار را با تلقیح مصنوعی باردار میکنند و تخمهای نطفهدار آنها را جمع میکنند و به ماشینهای جوجهکشی در مراکز تولید «مرغ تخمگذار» منتقل میکنند تا مرغهای تخمگذار جدید به بازار ارائه کنند! در اینجا هزاران جوجه به فاصلهٔ چند ساعت از هم به دنیا میآیند و به صورت اتوماتیک از نقالهای به نقالهای دیگر منتقل میشوند. اولین دستگاه، پوستههای تخمها را از جوجهها جدا میکند و پوستهها را دور میریزد. جوجههایی که هنوز از تخم در نیامدهاند معمولاً همراه پوستهها در سطل زباله انداخته میشوند.
۲-کشته شدن جوجههای نر:
جوجههای جدا شده از پوسته، بر روی نقالهای قرار میگیرند و به مرحلهٔ بعدی هدایت میشوند، مرحلهای که کمتر مصرف کنندهای در مورد آن چیزی میداند: جوجههای نر نمیتوانند تخم بگذارند و چون از نژاد تخمگذار هستند به سرعتِ مرغهای گوشتی وزن اضافه نمیکنند و پروار کردن آنها نیاز به هزینه و وقت بیشتری دارد. به همین دلیل بزرگ کردن این جوجهها «اقتصادی» نیست و باید نابود شوند. در این مرحله، چند کارگر با سرعتی باور نکردنی جوجههای نر و ماده را از هم جدا میکنند و جوجههای نر زنده را مستقیماً در سطلهای زباله می اندازند تا جان بکنند یا خفه شوند یا آنها را در دستگاه جوجهچرخکن میاندازند که جوجههای زنده را چرخ میکند. خروجی این دستگاه معمولاً به مرغهای مرغداریها خورانده میشود.
۳-انتقال به تولیدیهای تخممرغ:
جوجههای ماده واکسینه میشوند، داخل صندوقها ریخته میشوند و سپس به مراکز نگهداری از مرغهای تخمگذار یا تولیدیهای تخممرغ فرستاده میشوند. اصطبلهایی بسیار شلوغ...
۴-بریده شدن نوک
زندگی مرغهای پرورشی حتی ذرهای با آنچه طبیعت برای یک مرغ در نظر گرفته است سازگاری ندارد. این مرغها نه تنها از انجام سادهترین کارها مانند جستجو برای غذا در خاک یا بیتوته کردن که یک مرغ در طبیعت انجام میدهد و از آنها لذّت میبرد محروم هستند، بلکه در قفسها یا اصطبلهای پرازدحام حتی امکان راه رفتن، باز کردن یا تکان دادن بالها را هم ندارند. این حیوانات حتی از نور طبیعی و هوای آزاد هم بهرهای نمیبرند. تمام این حیوانات به شدت افسرده و مضطرب هستند و از روی خشم مرتب به همدیگر نوک میزنند و همدیگر را زخمی میکنند. برای کم کردن تلفات ناشی از این نوک زدنها، چند روز پس از به دنیا آمدن جوجهها، قسمتی از نوک آنها با استفاده از یک دستگاه که تیغهای داغ دارد چیده میشود. با توجه به اینکه نوک مرغها دارای پایانههای عصبی و رگ است، این کار باعث درد فراوان میشود و گاهی مرغها تا آخر عمر از پیآمدهای آن رنج میکشند. چون جوجههای گوشتی، در چند هفتگی به کشتارگاه فرستاده میشوند، قبل از آنکه نوک آنها ترمیم شود کشته میشوند ولی در مورد مرغهای تخمگذار که عمر طولانیتری دارند، عمل چیدن نوک بین هفتۀ دوازدهم و پانزدهم زندگی مرغها تکرار میشود.
۵-بلوغ و تخمگذاری
مرغها بسته به نژاد در سن ۴ تا ۶ ماهگی به بلوغ میرسند و شروع به تخمگذاری میکنند ولی تخمگذاری این مرغها با تخمگذاری بستگان آنها که در جنگل ساکناند بسیار متفاوت است. این مرغها طوری به اصطلاح «اصلاح نژادی» شدهاند که در سال بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ عدد تخم میگذارند. وقتی این تعداد را با حداکثر ۲۰ عدد تخمی که خواهرانشان سالانه در طبیعت میگذارند مقایسه کنیم، شاید بتوانیم تا حدودی درک کنیم بر این حیوانات نگونبخت چه میگذرد. حتی تا سالهای ۱۹۲۰، یک مرغ پرورشی سالانه بین ۸۰ تا ۱۵۰ عدد تخم میگذاشت. در فاصلهٔ تنها یک قرن تعداد تخمها به دو یا سه برابر رسیده است. آنها حدود یک سال این تعداد تخم را میگذارند و در این فاصله معمولاً در قفسهای ۶ تا ۲۰ تایی نگهداری میشوند. آنها نهتنها جای کافی برای راه رفتن ندارند بلکه حتی نمیتوانند بالهای خود را باز کنند. در صورتی که این مرغها در قفسها نگهداری شوند، پاهای آنها در نتیجهٔ ایستادن مداوم بر روی سیمها و میلهها زخمی میشود و آنها باید تا روزی که به کشتارگاه فرستاده میشوند، روی همین زخمها و همین میلهها بایستند.
۶-پایان مرغهای تخمگذار:
پس از یک سال تخمگذاری، استخوانهای مرغها به دلیل دفع کلسیم برای تولید آن همه تخم به شدت تحلیل میروند و آنها به سختی میتوانند روی پای خود بایستند. از طرف دیگر، تعداد و کیفیت تخمها مرتب کاهش پیدا میکند. در این مرحله معمولاً آنها را به کشتارگاه میفرستند ولی بسته به استراتژی مرغداری، ممکن است از روشی به نام «پَرریزی اجباری» استفاده کنند و آنها را برای یک دورهٔ تخمگذاری دیگر «بازیافت» کنند. اما «پرریزی اجباری» چیست؟ مرغهایی که در شرایط طبیعی زندگی میکنند معمولاً در فصل سرما پرهایشان را از دست میدهند و پرهای جدید در میآورند. در این فاصله، آنها تخمی نمیگذارند و بدن آنها روی گرم ماندن و رشد پرهای جدید تمرکز میکند. این سبب میشود که نیروی زاد و ولد آنها بازیافت شود و پس از دورهٔ پرریزی آنها تخم بیشتری بگذارند. در مرغداریهای صنعتی این پرریزی اتفاق نمیافتد چون اصولاً در مرغداریهای صنعتی نور و سرما و گرما و تابستان و زمستانی وجود ندارد. به همین دلیل، مرغداران برای ایجاد یک پرریزی اجباری به روش غیر انسانی دیگری رو میآورند. آنها به مدت ۵ تا ۱۴ روز به مرغها غذا نمیدهند و حتی دسترسی به آب را محدود میکنند. در این مدت تمام پرهای مرغها میریزد و تعدادی از مرغها میمیرند ولی مرغهایی که زنده میمانند برای مدتی دوباره تخم نسبتاً زیاد (نه به اندازهٔ سابق) و باکیفیت میگذارند. برخی از مرغداران عمل «پرریزی اجباری» را برای دو تا سه بار تکرار میکنند. کسانی که در تولیدیهای تخممرغ در ایران کار کردهاند خوب میدانند که این روش از دههها پیش تا چه اندازه در میان مرغداران ایرانی محبوب و رایج بوده است.
مرغهای گوشتی
مرغهای گوشتی به نژادهایی از مرغهای پرورشی گفته میشود که بسیار سریع وزن اضافه میکنند. این مرغها هم مانند مرغهای تخمگذار در ماشین جوجهکشی چشم به دنیای تاریکشان باز میکنند. آنها واکسینه میشوند و به مراکز پرورش گوشت منتقل میشوند، اصطبلهایی بسیار شلوغ به دور از نور آفتاب و هوای آزاد و خاک و هر چیزی که رنگی از طبیعت داشته باشد. در بیشتر تولیدیها نوک مرغهای گوشتی نیز در روزهای اول پس از تولد چیده میشود.
این مرغها باید بخورند و بخورند و بخورند و وزن اضافه کنند. آنها حتی از نعمت تاریکی و خوابیدن محروم هستند. مرغداران با روشن گذاشتن نورهای خیره کننده در همهٔ ساعات شبانهروز کاری می کنند که آنها نتوانند بخوابند بلکه در کل شبانهروز بیدار باشند و غذا بخورند.
آنها طوری تغییر ژنتیکی داده شدهاند و طوری نگهداری و تغذیه میشوند که در حدود ۴۲ روزگی به حداکثر وزن ۴ کیلوگرم برسند و به کشتارگاه فرستاده شوند. در سالهای ۱۹۵۰، یک مرغ گوشتی در این مدت فقط به ۱ کیلوگرم وزن میرسید و در هیچ سنی به وزن ۴ کیلوگرم نمیرسید. این مثل آن است که یک بچهٔ دو ساله به جای ۱۴ کیلوگرم ۶۴ کیلوگرم وزن داشته باشد! استخوانبندی این مرغها تحمل این رشد سرسامآور وزن را ندارد و همهٔ مرغها از درد پا و شلی رنج میبرند و سکتهٔ قلبی در آنها بسیار شایع است. برای کم کردن درد پاها، آنها معمولاً روی فضولات خود چمباته میزنند و آمونیاک موجود در فضولات سبب ایجاد زخمهای زیادی در پشت آنها و همچنین، ریختن پرها در ناحیهٔ پشت میشود.
با بزرگ شدن جوجهها فضا برای آنها چنان تنگ میشود که برخی از آنها نمیتوانند خودشان را به ظرفهای آب و غذا برسانند و میمیرند ولی این مرگ و میر جزو ضایعات پیشبینی شدهٔ مرغداریها حساب میشود. حتی در مرغداریهایی که ادعا میکنند مرغها به فضای آزاد دسترسی دارند (free-range)، این فضا برای آن همه مرغ چنان تنگ است که بسیاری از مرغها از ترس آنکه وارد قلمروی مرغهای دیگر نشوند یا از شدت درد و چاقی و بیحالی از جای خود تکان نمیخورند و بیرون نمیروند.
جوجههای مرغ های گوشتی در ۴۲ روزگی به کشتارگاه فرستاده میشوند.
کشتار مرغها
مرغهای تخم گذار پس از کم شدن تعداد تخمها (معمولاً ۱۸ ماهگی) و مرغهای گوشتی در حدود ۴۲ روزگی در صندوقهای کوچک روی هم تلانبار شده، در کامیونها بار میشوند تا راهی کشتارگاه شوند. در بسیاری از کشورها قانونی برای این کامیونها وجود ندارد. شرایط دما و تهویۀ مطبوع در این کامیونها بسیار بد است. در فصول و مکانهای بسیار سرد مرغها غالباً یخ زده به کشتارگاه میرسند و در فصول گرم تعداد زیادی از آنها بر اثر کمبود هوا و گرمازدگی در راه میمیرند. بر اثر خشونت کارکنان در زمان حمل و نقل مرغها، بیشتر مرغها، با پر و بال شکسته به آخرین مرحلۀ تراژدی زندگی خود وارد میشوند.
در کشتارگاه، مرغها از پاها آویزان شده، از مخزن گیج کننده عبور داده میشوند سپس گلوی آنها در ضمن عبور از کنار یک تیغ اتوماتیک بریده میشود. نه مخزن گیج کننده و نه تیغ اتوماتیک هیچ کدام بهاندازۀ کافی دقیق کار نمیکند. ممکن است مرغی بدون گیج شدن به تیغ اتوماتیک برسد و یا بدون اینکه گلویش بریده شده باشد به مخزن آب جوش که مخصوص کندن پرهاست انداخته شود و زنده-زنده آب پز شود. در روش سنّتی ذبح مرغها هم تکلیف روشن است: در این حالت، مرغها حتی از نعمت گیج شدن قبل از بریده شدن سر هم محروم هستند.