- توضیحات
- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
پرورش ماهیها و پیآمدهای آن برای حیوانات و زمین
بیش از ۴۰ درصد ماهیهای عرضه شده به بازار غذا از پرورشگاههای ماهی میآیند. این پرورشگاهها در داخل دریاها یا در محیطهای جدا از دریا ساخته میشوند. (منبع) در حال حاضر، در آبهای بریتیشکلمبیا ۹۱ پرورشگاه ماهی آزاد وجود دارد و انتظار میرود تا ۱۰ سال دیگر این تعداد به ۲۰۰ برسد. (منبع)
در این مقاله، نگاهی کوتاه به زندگی ماهیها در پرورشگاهها و پیآمدهای آن برای ماهیها و سایر حیوانات آبزی و محیط زیست میاندازیم.
زندگی ماهیها در پرورشگاهها
ماهیها ذاتاً برای پیمودن دریاها و اقیانوسها طراحی شدهاند و تمام حواس لازم برای این کار در آنها تعبیه شده است. آنها در زندانهای پرجمعیتی که ما برای آنها ساختهایم رنج میکشند، فرقی نمیکند این زندانها داخل دریا ساخته شده باشند یا در محیطهای سرپوشیده و مصنوعی. وقتی ماهیها ۶ تا ۱۰ سانتیمتر طول دارند، از محل تخمگذاری به پرورشگاههای ماهی منتقل میشوند. بعضی از ماهیها هم در نوزادی از دریا گرفته میشوند و به این پرورشگاهها آورده میشوند. پرورشگاهها ممکن است داخل یا خارج دریا باشند:
پرورشگاههای داخل دریا
برای ایجاد این پرورشگاهها، قسمتی از دریا را با تور از بقیۀ دریا جدا میکنند. تا اینجا زیاد بد به نظر میرسد اما چیزی که آزار دهنده است ازدحام بیش از حد ماهیها در فضایی محدود است.
پرورشگاههای خارج از دریا
در این حالت ماهیها در آکواریومهایی که در فضای بسته قرار دارند نگهداری میشوند. در این آکواریومها غذا، نور و حتی رشد ماهیها توسط سیستمهای مدرن کنترل میشوند.
چه در پرورشگاههای داخل و چه در پرورشگاههای خارج دریا، زندگی ماهیها کوچکترین شباهتی به زندگی یک ماهی در طبیعت ندارد. آنها مجبورند تمام عمر خود را در قفسهای بسیار پرازدحام بگذرانند. در این قفسها فضا آنقدر کم است که ماهیها نمی توانند به درستی شنا کنند. آنها مرتب به یکدیگر یا تورهای قفس یا بدنهٔ آکواریوم برخورد می کنند و فلسهای خود را از دست میدهند. پرورش دهندگان ماهی با استفاده از داروها، هورمونها و تغییرات ژنتیکی رشد ماهیها را تسریع میکنند و عملکرد تولید مثل ماهیها را تحت تأثیر قرار میدهند. آمار مرگ و میر ناشی از انگلها و بیماریهای دیگر و همچنین ناقصالخلقگی و آسیبهای ناشی از استرس در پرورشگاهها بسیار بالاست.
ماهیهای مضطرب
شرایط زندگی در پرورشگاههای پرجمعیت، برخورد و تعامل اجباری با تعداد زیادی ماهی دیگر، رقابت برای غذا، دخالت انسانها و تغییرات ناگهانی در شرایط محیطی مانند نور، ماهیها را به شدت مضطرب و تهاجمی میکند. همچنین، جمعیت زیاد در این زندانها باعث میشود که ماهیها نتوانند جایگاه اجتماعی خود را پیدا کنند. آنها اغلب با هم میجنگند. این جنگها معمولاً به کشته شدن ماهیهای کوچکتر منجر میشود. به همین دلیل باید ماهیهایی را که سریعتر رشد کردهاند از ماهیهای کوچکتر جدا کرد. استرس دائمی، همچنین، سیستم ایمنی ماهیها را به شدت ضعیف میکند. ماهی های پرورشی به شدت مستعد بیماری هستند.
ماهیهایی که دست (باله) از زندگی شستهاند!
بر اساس پژوهشهای انجام شده در پرورشگاههای ماهی آزاد، یک چهارم ماهیهای پرورشی رشد خوبی ندارند و به جای شنا کردن روی آب رها هستند. پژوهشهای انجام شده روی این ماهیها نشان دادهاند که رفتار و ترکیب شیمیایی مغز این ماهیها تقریباً مشابه افراد بسیار مضطرب و افسرده است. (منبع)
«مارکو وینداس»، یکی از پژوهشگران، در این باره میگوید:
«من آنقدر جلو نمیروم که بگویم آنها سعی می کنند خودکشی کنند ولی از نظر روانشناسی، آنها به آستانهٔ تحمل خود رسیدهاند و چون در همان محیط باقی میمانند، میمیرند». (منبع)
زندگی در انبوه انگلها
ابتلا به انگلها در ماهیهای پرورشی بسیار شایع است. برای نمونه، در پرورشگاههای ماهی مخصوصاً پرورشگاههای ماهی آزاد، شپشهای دریایی (نوعی انگل ماهی) بسیار فراواناند. این انگلها گوشت ماهیها را میخورند و باعث افتادن فلسهای آنها و ایجاد زخمهای بزرگ و حتی مرگ ماهیها میشوند. در پرورشگاههای خیلی شلوغ این انگلها در ناحیۀ صورت ماهیها آنقدر پیشروی میکنند تا به استخوانهای سر برسند. پرورش دهندگان ماهی این حالت را «تاج مرگ» مینامند.
احتمال ابتلای ماهیها به این انگلها در پرورشگاههای ماهی ۳۰۰۰۰ برابر بیشتر از احتمال ابتلای آنها به این انگلها در طبیعت است. (منبع)
گروهبندی
هر ماهی در طول عمر خود چند بار بر اساس اندازه گروهبندی شده، به قفس متناسب منتقل میشود. برای گروهبندی، ماهیها به یک مخزن مکیده میشوند که به چندین ردیف تور که سوراخهایی با اندازههای متفاوت دارند، مجهز هستند. ماهیهایی که از همه بزرگتر هستند، پشت اولین تور که بزرگترین سوراخها را دارد میمانند. ماهیهای کوچکتر به تور بعدی میرسند که سوراخهای آن یک درجه از تور قبلی کوچکتر است. باز هم ماهیهای بزرگتر پشت تور باقی میمانند و ماهیهای کوچکتر به طرف تور بعدی کشیده میشوند.... این پروسه باعث اضطراب و حتی مرگ گروهی از ماهیها میشود.
کشتار ماهیها
تعداد زیادی از ماهیها قبل از فرا رسیدن زمان کشتار میمیرند. در مورد ماهی آزاد، مرگ و میر ۱۰ تا ۳۰ درصدی آمار خوبی به حساب میآید. (از کتاب حیوانخواری نوشتهٔ جانتان سافران فوئر) به ماهیهایی که تا آن زمان دوام میآورند چند روز غذا داده نمیشود تا معدهٔ آنها خالی شود و پروسهٔ نگهداری از آنها پس از کشتار آسانتر شود. این مدت معمولاً ۱ تا ۳ روز است ولی ممکن است تا ۸ روز هم برسد. (منبع)
متاسفانه در هیچ جای دنیا، قانون، کشتارگاهها را موظف به گیج یا بیحس کردن ماهیها در زمان کشتار نمیکند بگذریم که در بسیاری از کشورها و از جمله کشور خودمان این قوانین برای حیوانات دیگر هم وجود ندارد.
معمولاً برای کشتن ماهیها آب شش آنها را قطع میکنند و آنها پس از یک تشنج طولانی در نتیجهٔ خونریزی میمیرند. برای کشتن ماهیهای بزرگتر با چماق بر سر آنها میکوبند و در حالی که هنوز زندهاند، شکم آنها را پاره میکنند. برخی از ماهیهای کوچکتر اغلب با خالی کردن آب از مخزنها به آرامی خفه میشوند یا در حالی که کاملاً هوشیار هستند، در یخ بستهبندی میشوند. مرگ در یخ با زجر زیادی همراه است، در این حالت ماهیها تا ۱۵ دقیقۀ کامل درد میکشند تا بمیرند.
پیآمدهای پرورش ماهی برای محیط زیست
پرورش ماهیها، هدر دادن غذا و تسریع نابودی ماهیها در دریاها
با توجه به آنکه به علت صید بیرویه، بیشتر منابع ماهی در دریاها توسط بشر به یغما رفتهاند، یکی از اهداف مهم پرورش ماهی این است که از نابودی منابع ماهی در دریاها جلوگیری کند ولی در اینجا یک تناقض اساسی وجود دارد: بیشترین تقاضای بازار برای ماهیهای گوشتخوار مانند ماهی آزاد یا قزلآلا یا حیوانات دریایی همهچیزخوار مانند میگو یا ماهی تن است. به عبارت دیگر، برای فراهم کردن غذای مورد نیاز ماهیها و حیوانات پرورشی دیگر، ماهیهای دیگری مانند ساردین، موتوماهیان، ماهی خالخالی، شاهماهی و غیره از دریا صید میشوند. سپس حبههایی از گوشت و روغن این ماهیها تولید میشود و به ماهیها یا حیوانات دریایی پرورشی خورانده میشود. برای نمونه، برای تولید یک کیلوگرم مارماهی ۴٫۶۹ کیلوگرم، برای تولید یک کیلوگرم ماهی آزاد ۲٫۴۴ کیلوگرم، برای تولید یک کیلوگرم میگو ۲٫۲۵ کیلوگرم و برای تولید یک کیلوگرم قزلآلا ۱٫۴۶ کیلوگرم ماهی از دریا صید میشود. (منبع)
همچنین، از سویا و غلاتِ دستکاری ژنتیکی شده به فراوانی به عنوان غذای ماهیهای پرورشی استفاده میشود. برای تولید هر کیلوگرم ماهی تن، ۱۵ کیلوگرم غذا به او خورانده میشود. (منبع)
بدیهی است که این روند، هدر دادن پروتئین و غذاست و سبب نابودی سریعتر گونههای ماهی در دریاها میشود.
پرورشگاههای ماهی دریاها را آلوده و اکوسیستمهای آبی را نابود می کنند (منبع)
پرورش ماهیها همان مشکلاتی را برای محیط زیست ایجاد میکند که پرورش حیواناتی مانند گاو، گوسفند، خوک و مرغ بر روی خشکی به وجود میآورد. تراکم جمعیت ماهیها در پرورشگاهها آنقدر زیاد است که آب داخل تورها عملاً به خورش غذای مصرف نشده، مدفوع، آنتیبیوتیکها و مواد شیمیایی که برای کنترل بیماریها، انگلها و جلبکها استفاده میشوند تبدیل میشود. آلایندههای تولید شده در این فضاها و انبوه انگلهای ماهی در محیط دریا پخش میشوند و باعث نابودی ساکنان دیگر دریاها میشوند.
غذای مصرف نشده و مدفوع ماهیها در کف دریا رسوب میکند و باعث ایجاد باکتریهایی میشود که اکسیژن آب را مصرف میکنند و زندگی حیواناتی مانند صدفها یا هشتپاها را که برای زندگی به اکسیژن کف دریا نیاز دارند به خطر میاندازند.
مواد شیمیایی مورد استفاده در پرورشگاهها در کف دریا رسوب میکنند و ساختار و ترکیب شیمیایی رسوبات کف دریا را دگرگون میکنند.
بدیهی است که تاثیرات زیستمحیطی پسماند پرورشگاههای داخل دریا بیشتر از پرورشگاههای خارج دریاست چون فضولات، مواد شیمیایی، فلسها و اجزای تفکیک شدهٔ بدن ماهیها مستقیماً به آب دریا منتقل میشوند ولی بیشتر پسماند پرورشگاههای خارج دریا هم در نهایت از دریاها سر در می آورند. به همین دلیل، این تاثیرات محدود به پرورشگاههای داخل دریا نمیشوند.
ماهیهای فراری، خطری دیگر برای محیط زیست
بیشتر ماهیهای پرورشی دستکاری ژنتیکی شدهاند تا مثلاً سریعتر چاق شوند یا بیشتر غذا بخورند یا با شرایط اقلیمی مانند سرمای زیاد کنار بیایند چون از محیط طبیعی دیگری به محیط پرورشگاه آورده شدهاند. هر سال میلیونها ماهی پرورشی در نتیجهٔ سیل و طوفان و شرایط طبیعی دیگر، خرابی تورها یا خطاهای انسانی از تورها فرار میکنند. این ماهیها با ماهیهای وحشی جفتگیری میکنند و نسلی از ماهیها را به وجود میآورند که از نظر ژنتیکی برای زندگی در محیط طبیعی مناسب نیستند مثلاً به مقدار غذایی نیاز دارند که در طبیعت در دسترس نیست و دچار قحطی میشوند یا با مصرف زیاد مواد غذایی تعادل چرخهٔ محیط دریا را به هم میزنند یا طول عمر کمتر و سیستم ایمنی ضعیفتری دارند. این مسئله، سبب نابودی بیشتر ماهیها در دریاها میشود. (منبع و منبع)
چاره چیست؟ آیا ماهی یک غذای سالم نیست؟
معمولاً در مورد مزایای مصرف ماهی سخن فراوان است ولی کمتر کسی به خطرات مصرف ماهی، چه از نوع پرورشی و چه از نوع صید شده اشاره میکند:
با توجه به آلودگی آب دریاها و مخصوصاً آلودگی به فلزات سنگین و همچنین آلودگی آب پرورشگاههای ماهی به مواد شیمیایی، مصرف زیاد ماهی میتواند خطراتی برای سلامتی مصرف کنندگان مخصوصاً زنان باردار و نوزادان متولد نشدهشان، کودکان و افراد مسن ایجاد کند. (منبع)
همچنین، آنتیبیوتیک مورد استفاده در پرورشگاهها می تواند سبب به وجود آمدن باکتریهای مقاوم به آنتیبیوتیک در انسانها شود. (منبع)
از طرف دیگر، همهٔ ویتامینها و املاح معدنی را که در ماهی وجود دارد میتوان با مصرف غذاهای گیاهی فراهم کرد. همچنین، مواد غذایی گیاهی میتوانند تمام پروتئینهای مورد نیاز بدن را فراهم کنند. در واقع، مهمترین وجه تمایز ماهی با سایر غذاها که سبب میشود در مورد آن تبلیغ فراوان شود، وجود اسیدهای چرب امگا ۳ با زنجیرهٔ بلند (EPA و DHA) است. ماهیها این روغنهای امگا ۳ را با خوردن جلبکهای میکروسکوپی به دست میآورند. امروزه تولید کنندگان زیادی این روغنها را مستقیماً از جلبکهایی که معمولاً به صورت آزمایشگاهی کشت میشوند تولید میکنند. به عبارت دیگر، امروزه دیگر برای دریافت امگا ۳ با زنجیرهٔ بلند نیازی به مصرف ماهی نیست بلکه میتوان مستقیماً آنها را از جلبکها دریافت کرد. در صورتی که این روغنها از جلبکهای کشت شده در آزمایشگاه گرفته شوند، بسیار سالمتر و امنتر از روغن ماهی هستند چون به آلایندههای دریاها و مواد شیمیایی مورد استفاده در پرورشگاهها آلوده نیستند. برای آگاهی بیشتر در این مورد، به مقالات قبلی در مورد تغذیهٔ گیاهی مراجعه کنید.
علاوه بر این، باید به این نکته هم اشاره کرد که به علت نوع تغذیهٔ ماهیهای پرورشی، میزان امگا ۳ موجود در گوشت آنها نصف میزان امگا ۳ موجود در ماهیهای وحشی است.
سخن آخر
صنعت ماهیگیری و پرورش ماهی هر دو رنج و شکنجهٔ زیادی به ماهیها و حیوانات دیگر تحمیل میکنند، دریاها را از ماهیها خالی میکنند، تعادل اکوسیستم دریاها را به هم میزنند و آسیبهای جبرانناپذیری به محیط زیست وارد میکنند. ماهی، یک غذای بادوام برای جمعیت ۸ میلیاردی و روزافزون بشر نیست.
خوشبختانه با وجود تنوع بیسابقه در غذاهای گیاهی و همچنین، تولید مستقیم روغنهای امگا ۳ با زنجیرهٔ طولانی از جلبکها، امروزه ما کوچکترین نیازی به مصرف ماهی نداریم. این تنوع ما را در مقابل یک پرسش اساسی قرار میدهد: آیا واقعاً میخواهیم به همین منوال ادامه دهیم یا می خواهیم نقطهٔ شروع جدیدی برای زمین و حیوانات باشیم؟