- نوشته شده توسط: تالین ساهاکیان
دو نوع گونهپرستی متداول در ایران
گونهپرستی چیست؟ گونهپرستی آن است که برای گونهای، حقوقی قائل شویم در حالی که گونهای دیگر با همان میزان قابلیت درک درد و خوشی را از همان حقوق محروم کنیم مثلاً معتقد باشیم ببر را باید حمایت کرد ولی آهو را میتوان شکار کرد یا غاز وحشی را کسی نباید زندانی یا شکار کند ولی مرغ را میتوان در جایی تنگ زندانی و استثمار کرد و کشت. خب، حیوانات به اصطلاح «پرورشی» همیشه قربانیان دست اول گونهپرستی بودهاند و هنوز هم هستند. پای اخلاقیات معمولاً فقط زمانی به بحث رابطهٔ انسان و حیوان باز میشود که قربانی، یک حیوان وحشی (یا بهتر از آن، یک حیوان وحشی در حال انقراض) یا حیوان به اصطلاح خانگی باشد. به همین دلیل، تلاش مروجان وگنیسم و حقوق حیوانات همواره این بوده است که نشان بدهند یک مرغ، یک بوقلمون، یک گوسفند، یک گاو از نظر پتانسیل عاطفی و قابلیت درک درد و خوشی هیچ تفاوت بنیادیای با حیوانی مانند سگ و گربه ندارد و همانطور که گوشت سگها و گربهها در بشقاب یا پوست آنها در کمد لباس ما جایی ندارد، حیوانات پرورشی هم برای خورده یا پوشیده شدن توسط ما یا اسیر و استثمار شدن به وجود نیامدهاند. در واقع، این افراد از دیگران میخواهند که «گونهپرست» یا به عبارت دقیقتر «گونهستیز» نباشند.
اما در سالهای اخیر در میان دوستداران حیوانات در ایران نوعی «گونهپرستی» دیگر هم مشاهده میشود که بسیار قابل تامل است: اخیراً عدهای از همهجا بیخبر که هرگز دغدغهٔ سگها و گربهها را نداشتهاند و اصولاً از نظر علمی و تجربی در موقعیتی نیستند که بتوانند دربارهٔ این حیوانات و موضوعات مربوط به آنها اظهار نظر کنند، مغرضانه با داعیهٔ «حفاظت از محیط زیست و گونههای وحشی» وارد میدان شدهاند و سعی میکنند نفرت جامعه را نسبت به سگها و گربهها تحریک کنند یا لااقل مردم را نسبت به درد و رنج این حیوانات بیتفاوت و بیحس کنند. عدهای بیخبرتر از اینها هم این مرثیهسرایی کذب و سراسر پوچ را باور کرده و طوطیوار آن را در گوش دیگران میخوانند. این افراد مرثیهخوان (که اغلب از وگنیسم چیزی نمیدانند و خودشان سفارش دهندهٔ آزار و کشتار حیوانات پرورشیاند) در گوش افراد گیاهخوار و وگن میخوانند که «رسیدگی به سگها و گربهها با گیاهخواری و وگنیسم سازگار نیست چون سگها و گربهها حیوانات گوشتخوارند و این کار، فدا کردن یک سری حیوان برای حیوانات دیگر است»...
و اما نکتهای که به نظر من از این هم غمانگیزتر است این است که افرادی که خود را مدافع حقوق حیوانات و «وگان» میدانند در دام این افراد میافتند و به تریبون این گروه مغرض تبدیل میشوند و این، همان نوع دوم گونهپرستی است: دشمنی با سگها و گربهها یا بیتفاوتی نسبت به درد و رنج آنها چون آنها حیوانات اهلی گوشتخوارند!و اما نکتهای که به نظر من از این هم غمانگیزتر است این است که افرادی که خود را مدافع حقوق حیوانات و «وگان» میدانند در دام این افراد میافتند و به تریبون این گروه مغرض تبدیل میشوند و این، همان نوع دوم گونهپرستی است: دشمنی با سگها و گربهها یا بیتفاوتی نسبت به درد و رنج آنها چون آنها حیوانات اهلیاند!
در اینجا اشاره به چند نکته لازم است:
۱- دوستان عزیزی که فکر میکنید سگها و گربهها را باید به حال خود رها کرد تا بروند شکار کنند:
توجه کنید که سگها و گربهها حیوانات وحشی نیستند. ما این حیوانات را در طول هزاران سال پرورش و تغییر دادیم و وابسته به خودمان کردیم. اکثرغریب به اتفاق این حیوانات به هیچ وجه نمیتوانند به طبیعت برگردند و حتی یک روز در طبیعت دوام نمیآورند ولی حتی اگر میتوانستند یا بتوانند به طبیعت و غریزهٔ خود برگردند، این بازگشت، به هیچ عنوان به نفع طبیعت و گونههای دیگر نیست. این حیوانات باید زیر سایهٔ آدمها و در کنار آدمها زندگی کنند و خوب هم زندگی کنند چون ما به عنوان پرورش و تغییر دهندگان آنها، نسبت به آنها و سرنوشتشان مسئولایم..
۲- آیا سگها و گربهها را میتوان فقط با غذای گیاهی تغذیه کرد؟
نه. اگر قرار باشد سگها و گربهها فقط با غذای گیاهی تغذیه شوند باید حتماً یک سری مکمّل خاص به غذایشان اضافه شود. این مکملها در کشورهای پیشرفته وجود دارند و مرتب هم متنوعتر و فراوانتر میشوند ولی در ایران هنوز در دسترس نیستند.
۳- پس چطور باید سگها و گربهها را سیر کنیم تا باعث آزار و شکنجهٔ حیوانات پرورشی بیشتر نشویم؟تا زمانی که اکثریت جامعه گیاهخوار نیست، میتوانیم دورریز صنعت گوشت (اعضایی مانند کلیه، قلب، ریه، سنگدان، مثانه، رحم و غیره که توسط آدمها مصرف نمیشوند) یا غذاهای آمادهای را که از این دورریز درست میشوند به سگها و گربهها اختصاص بدهیم. با این کار هم سگها و گربهها تغذیه میشوند و هم باعث پرورش و شکنجهٔ حیوانات بیشتر نمیشویم.
۴-وقتی اکثریت جامعه گیاهخوار بشود تکلیف چیست؟۴-وقتی اکثریت جامعه گیاهخوار بشود تکلیف چیست؟در آن زمان، یا باید سگها و گربهها را با غذاهای گیاهی توام با مکملها سیر کنیم یا اگر تولید گوشت آزمایشگاهی تا آن زمان به نتیجهٔ درست و اخلاقیای رسیده باشد از گوشت آزمایشگاهی برای سیر کردن این حیوانات استفاده کنیم. پرورش و کشتار گاو و گوسفند و مرغ و ماهی و غیره، به منظور سیر کردن سگها و گربهها به هیچ عنوان از نظر اخلاقی جایز نیست.
۵- آیا بهتر نیست که افراد وگان به سگها و گربهها رسیدگی نکنند تا دچار این «تضادهای اخلاقی» نشوند؟نه! این رویکرد به هیچ عنوان درست نیست. سگها و گربهها هم مانند همان حیوانات پرورشی، قربانیان زیادهخواهی بشرند. آنها مانند کودکانیاند که به دنیا آورده شدهاند ولی به درد خود رها شدهاند و سرگرداناند. صد البته که با دوری کردن از سگها و گربهها، خودتان را از این چالشها و تضادها خلاص میکنید ولی واقعیت این است که با این کار فقط راه آسان را برای خود انتخاب میکنید و صورت مسئله را برای خودتان پاک میکنید. این حیوانات همچنان آنجا هستند و دارند زجر میکشند، آزار میبینند و دربدرند چه شما آنها را ببینید و چه نبینید! البته اگر به سگها و گربهها علاقه ندارید، لازم نیست خودتان را گرفتار این تضادها کنید ولی اگر دیگران را هم تشویق میکنید دست از رسیدگی به سگها و گربههای بیسرپرست بردارند و سرپرستی آنها را قبول نکنند، هنوز معنای واقعی وگنیسم و مسئولیتی را که با خودش در قبال حیوانات میآورد، به درستی متوجه نشدهاید. ما در دنیای ایدهآل و صفر و یک زندگی نمیکنیم. سعیمان این است که با حذف ظلم و خشونت سیستماتیک توسط بشر، دنیای مهربانتری بسازیم و قسمت بزرگی از ساختن این دنیای مهربانتر به این نکته باز میگردد که چطور راههای کجی را که نیاکانمان در ارتباط با حیوانات رفتهاند قدم به قدم به راه راست نزدیک کنیم بدون اینکه هیچ «گونهای» را با درد و رنج بیشتر مواجه کنیم، چه این «گونه» گاو و گوسفند و بز و مرغ باشد، چه سگ و گربه، چه ماهی و چه هر گونهٔ دیگر...و وقتی میخواهیم نه سیخ بسوزد و نه کباب (کباب وگان)، گاهی لازم است راه کجدار و مریزی را برویم که صد در صد با احساسات و ایدهآلهای ما همخوانی ندارد ولی در عمل، درد و رنج همهٔ گونهها را کاهش میدهد. این خیلی بهتر از آن است که راهی را برویم که ما را از چالشها رها و از اتهام تضادها مبرا میکند ولی در واقع، به قیمت سرنوشتهای تلخ بیشتر برای حیوانات تمام میشود.