بله می‌دانم...

 

Yes I know
بله می‌دانم شما یک عمو داشتید که گاودار بود و گاوهایش را مثل بچه‌هایش دوست داشت فقط نمی‌دانم آیا عموی عزیزتان دخترعموها و پسرعموهایتان را هم به کشتارگاه فرستاد؟!
بله می‌دانم شما منتظرید دستگاهی اختراع شود که صدای یک خیار را در حالی که به خیار دو ردیف آن‌طرف‌تر می گوید «عاشقتم» ثبت کند ولی نمی‌دانم چرا علی‌الحساب به صدای شیون آن گاو و گوسفند بدبخت گوش نمی‌کنید؟!
بله می‌دانم «اخلاق» از نظر شما یک موضوع و برداشت ذهنی است و هیچ تعریفی ندارد و ما هیچ وظیفهٔ اخلاقی‌ای نداریم، فقط نمی‌دانم آن صحبت‌های قشنگ-قشنگ یک ساعت پیشتان در مورد «انسان‌دوستی و کمک و مهربانی و این‌ها» چه بود؟!
بله می‌دانم در سوریه و یمن جنگ است. فقط نمی‌دانم شما الان در کدام مرکز کمک‌رسانی به آسیب دیدگان و آوارگان در حال فعالت‌اید که وقت دارید پای شبکه‌های اجتماعی بنشینید  و اولویت «جنگ سوریه و یمن» را توی سر طرفداران حقوق حیوانات بکوبید؟!
بله می‌دانم دنیا پر از مردم آواره و گرسنه است، فقط نمی‌دانم چه گلی بر سر آنها زدید و چرا «فقط» وقتی حرف از حقوق حیوانات به میان می‌آید یادشان می‌افتید؟!
بله می‌دانم شما فقط به شدت نگران فقر آهن و پروتئین و کلسیم‌ در تغذیهٔ گیاهی هستید، فقط نمی‌دانم چرا وقتی با مدرک و دلیل علمی  ثابت می‌کنیم که تغذیهٔ گیاهی می‌تواند همهٔ این‌ها را به خوبی پوشش دهد، تغییری در موضعتان به وجود نمی‌آورید و دیگر مسائل تغذیه‌ای برایتان مهم نیست؟!
بله می‌دانم شما فقط از مزرعه‌های کاملاً سنّتی که گاوها و گوسفندها و مرغ‌هایش تمام سال آزادانه در هوای آزاد و زمین باز می‌تابند گوشت می‌خرید. فقط نمی‌دانم اگر همهٔ کسانی که مثل شما این ادعا را می‌کنند از این مزارع گوشت می‌خرند پس آن ۹۸ درصد گوشت تولید شده در دامداری‌های صنعتی را چه کسی می‌خرد؟!
بله می‌دانم آنجایی که شما گوشت می‌خرید همه با حیوانات خیلی مهربان‌اند و از صبح تا شب برایشان آواز می‌خوانند و موزیک می‌زنند و ناز و نوازش و سفر تفریحی و ماساژ و این حرف‌هاست فقط نمی‌دانم چطور حیوانات را راضی می‌کنند در راه رضای شکم شما خودشان به میل خودشان بیفتند و بمیرند؟!
بله می‌دانم پسرعموی دخترخالهٔ همسایهٔ بالایی شما یک فامیل گیاه‌خوار داشت که شست پای راستش توی چشم چپش رفت و بدتر از آن، جزامِ یرقان هم گرفت فقط نمی‌دانم ما چند سال دیگر باید گیاه‌خوار باشیم تا شست پای راستمان توی چشم چپمان برود و جزام یرقان بگیریم؟!
بله می‌دانم شما وقتی به حقوق حیوانات می‌رسید از سنّت‌های حَسَنهٔ اجداد غارنشین‌مان پیروی می‌کنید فقط نمی‌دانم چرا در بقیهٔ موارد اینقدر پرناز و کرشمه‌اید؟!
بله می‌دانم نوبت شکم که می‌شود فقط شیر و ببر و کرکس الگوی اخلاقی شما می‌شوند فقط نمی‌دانم آن همه ادعای ادب و اخلاق و تمدنتان در مورد بقیهٔ موضوعات را کجا بگذارم؟!
بله می‌دانم شما پول ندارید حبوبات و بادام و سبزیجات بخرید فقط نمی‌دانم کدام فروشگاه گوشت و لبنیات مجانی به شما می‌دهد؟!
بله می‌دانم شما دوست ندارید در مورد غیر اخلاقی بودن کارهای بشر در قبال حیوانات چیزی بشنوید چون معتقدید هر کسی باید آزاد باشد هر طوری می‌خواهد زندگی کند، فقط نمی‌دانم چطور به خودتان اجازه می‌دهید دیگرانی را که مرتکب انواع دیگر جنایت‌ها می شوند مشمول این قانون «آزاد بودن در انتخاب» ندانید؟!
بله می‌دانم از نظر شما آدم‌ها را نباید از لذت‌هایشان محروم کرد فقط نمی‌دانم آیا اگر همین الان یک نفر برای لذت توی گوش شما بزند یا شما را زندانی و شکنجه کند، باز هم روی عقیده‌تان می‌مانید؟!
بله می‌دانم شما از گیاه‌خواران بدتان می‌آید چون یک بار یکی از آنها به گوشت بشقابتان نگاه چپ کرده است فقط نمی‌دانم مگر شما چکار کرده‌اید که چنین رفتار غیر انسانی‌ای با شما شده است؟ غیر از این است که شما فقط عده‌ای را اجیر کرده‌اید که حیوانات را اسیر کنند، از نور و هوای آزاد و حرکت و خانواده و مادر و بچه و آزادی محروم کنند، به آنها داغ بزنند، قطع عضوشان کنند، استثمارشان کنند، شکنجه‌شان کنند و بکشند؟ آخه چطور این آدم‌ «چیز» (چی بگه آدم) به بشقاب شما نگاه چپ کرد؟ عجب آدم‌هایی پیدا می‌شوند! واقعاً حق دارید از گیاه‌خواری روگردان باشید. هر کس دیگری جای شما بود روگردانی از گیاه‌خواری که سهل است، چند شب بدون جوراب می خوابید!  من دیگر در مقابل این همه منطق و استدلال قوی تسلیم شدم، به آزار و خوردن حیوانات ادامه بدهید،  آفرین!!!!